کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبال کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
annual average weekday traffic
متوسط سالیانۀ تردد روز کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میانگین تردد شمارششده در روزهای کاری
-
co-location
همآورش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] راهبردی برای بهبود روابط کاری و افزایش بهرهوری و ارتباطات ازطریق کنار هم قرار دادن گروه پروژه در یک مکان کاری
-
inaccessible track
خط بیدسترس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محدودۀ کاری در مسیر خط بیفرمان
-
service station
ایستگاه خدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فضای کاری کوچکی در تالار غذاخوری
-
team, équipe (fr.)
گروه مجهز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] گروهی با تجهیزات کافی برای انجام کاری خاص
-
amateur
غیرحرفهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کسی که کاری را از روی علاقه انجام دهد و شغل اصلی او نباشد
-
craving 1
ولع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] تمایل قوی و شدید برای انجام کاری بهویژه مصرف مواد اعتیادآور
-
assistive device
کمکافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] هر وسیلهای که انجام کاری را برای فرد تسهیل یا ممکن میسازد
-
physical fitness
آمادگی جسمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] توانایی بدن برای انجام مؤثر و کارآمد فعالیتهای کاری و تفریحی استاندارد
-
ability
توانایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] قدرت یا استعداد یا ویژگیهای دیگری که فرد را به انجام کاری قادر میسازد
-
run-cutting
برنامهدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تنظیم برنامۀ کاری روزانه برای هریک از رانندگان و خدمه
-
apparatus
دستگاه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی، مهندسی بسپار] وسیلهای که برای انجام کاری خاص طراحی شده باشد
-
working limits
محدودۀ کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از خط با محدودههای مشخص و تعریفشده که تحت نظارت فرد مسئول قرار دارد
-
electrical control room operator
متصدی پایشگاه برق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فردی که مسئولیت پایشگاه برق را در یک نوبت کاری بر عهده دارد
-
serial 2, sequential 2
متوالی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی کاری که بر روی دادهها بهصورت پشتسرهم انجام میشود متـ . سری 2