کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دفع ستم کردن از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
disposal facility
تأسیسات دفع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] خاکچال یا زبالهسوز یا تأسیساتی مشابه آن که برای نگهداری یا تخریب پسماند جامد به کار میرود
-
elimination drive
سائق دفع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اصرار و میل شدید به دفع ادرار و مدفوع که عوامل روانشناختی تأثیر قابلملاحظهای در آن دارد
-
waste disposal
دفع پسماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند قاعدهمند دورریزی مواد بیمصرف یا ناخواسته
-
slash disposal, brush disposal
دفع دارماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری
-
جستوجو در متن
-
social feminism
فمینیسم اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] نوعی فمینیسم که معتقد است فمینیستها نهتنها باید مالکیت بر ابزار تولید را متحول سازند، بلکه در درک متکی بر تجربۀ اجتماعی نیز تغییر به وجود آورند، زیرا ستم بر زنان از کل نظام اقتصادی سرمایهداری ریشه میگیرد
-
sieving
غربال کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] 1. جدا کردن ذرات زبر یا درشت از نرمه 2. جدا کردن ذرات جامد از مایع
-
load 3
بار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. در برنامهنویسی، کپی کردن دادهها از حافظۀ اصلی به ثبات دادهها 2. کپی کردن برنامهای از یک افزارۀ ذخیرهسازی به حافظه برای اجرا
-
lighterage 1
سبکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تخلیۀ بخشی از بار کشتیهای اقیانوسپیما برای سبک کردن کشتی و کم کردن آبخور آن با استفاده از شناورهای سبکساز
-
scalping
آردبیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] الک کردن آرد برای جدا کردن ذرات غیرآردی از آن در هنگام آسیا کردن
-
opening wedge osteotomy
استخوانبُری گوِهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] عوض کردن محور طولی با باز کردن قسمتی از استخوان برای صاف کردن استخوان بدجوشخورده
-
decode
کُدگشایی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل کردن اطلاعات رمزبندیشده به حالت پیش از رمزبندی
-
transship
ترابار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] منتقل کردن کالا از یک وسیلۀ حمل بهوسیلۀ دیگر
-
solation 2
سُل کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پراکنده کردن ذرات کلوئیدی در بستری از گاز یا مایع یا جامد
-
ream
بُرقوزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تمیز کردن سطح آسیبدیده یا سوراخشده پیش از تعمیر کردن یا پنچرگیری