کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دست بردن در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
downstream 1
پاییندست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مسیری که زیمایه/ آنزیم رِنا بسپاراز از نقطۀ پیشبَر به سمت پایانگر ژن طی میکند
-
lobster hand, lobster daw
دست خرچنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ← دست شکافدار
-
dentures
دستدندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مجموعۀ دندانهای مصنوعی فک بالا و پایین
-
artifact 3/ artefact 3
دستساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کرده است، از نوع اشیا، سازهها، وسایل، بافتها، آرایهها، سفالینهها، سلاحها و آثار هنری
-
drawing hand
دست کشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دست خم
-
bow hand/ bow-hand
دست کمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دست ستون
-
handrail
دستنرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میلۀ بلند چوبی یا پلاستیکی یا فلزی که برای کمک به عبور عابران از پل و بام و ایوان و راهپله بر روی نرده نصب میشود
-
digits of hand, fingers including thumb
انگشتان دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مجموعۀ انگشتهای هر دست که هرکدام از چند بند تشکیل شده است
-
metacarpal region
ناحیۀ استخوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از دست بین انگشتان و مچ دست که شامل استخوانهای کف دست است
-
carpal region, wrist region
ناحیۀ مچ دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] قسمتی از دست بین ساعد و کف دست
-
virtuoso (it.) 1/ virtuosa (it.) 1
نوازندۀ چیرهدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوازندهای با مهارت فنی فوقالعاده
-
نیمدستدندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← دندانوارۀ نیمدست
-
homebuilt aircraft
هواگَرد دستساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَرد موتورداری که به دست افراد غیرحرفهای طراحی و ساخته میشود
-
arm cylinder cast
گچ استوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از شانه تا مچ دست که آرنج را بیحرکت نگه دارد اما مچ دست امکان حرکت داشته باشد
-
long-arm cast, LAC
گچ بلند دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که از قسمت بازو تا کف دست گرفته شود