کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
knot 1
گرهِ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] واحد اندازهگیری سرعت کشتی که برابر با 1852 متر در ساعت است
-
nautical mile
میل دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طول یک دقیقۀ عرض جغرافیایی، حدوداً برابر 1852 متر
-
lighthouse
فانوس دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سازهای در خشکی که دارای چراغ یا چراغهایی است و از آن بهعنوان علامت دریایی استفاده میشود
-
marine incident
حادثۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پیشامدی که در آن افراد یا شناور یا محمولۀ آن یا محیطزیست به مخاطره بیفتد، تاحدیکه احتمال آسیب رسیدن به آنها وجود داشته باشد
-
marine casualty, marine accident
سانحۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پیشامدی که در آن به افراد یا شناور یا محمولۀ آن یا محیطزیست آسیب کلی یا جزئی برسد
-
marine thermometer, seawater thermometer
دماسنج دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی برای سنجش دمای آب دریا متـ . دماسنج آب water thermometer
-
marine disposal
دفع دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دفع مواد بیمصرف حاصل از پردازش پسماندها در دریا
-
cruise 1
سیرِ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دریانوردی در مسیرهای مختلف برای تفریح و جستوجو و تمرین
-
marine cliff
صخرۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] صخره یا دامنۀ حاصل از فرسایش با امواج دریا
-
marine coating
پوشش دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار] پوششی که در برابر آب و نمک و خزه و بهطورکلی جوّ دریایی مقاوم است و در سازههای دریایی کاربرد بسیار دارد
-
waterspout
پیچند دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پیچندی که بر روی دریا شکل میگیرد
-
marine corrosion, seawater corrosion
خوردگی دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] خوردگی تجهیزات و سازههای فلزی و بتنی در دریا و مناطق ساحلی
-
marine oil
روغن دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] هر روغنی که از انواع آبزیان اعم از ماهی و نهنگ و فک به دست میآید
-
ocean station, marine station
ایستگاه دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ ویژهای از سطح اقیانوس تقریباً به شکل مربع با اضلاع 200 میل دریایی
-
bill of lading
بارنامۀ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] برگۀ محتوی مشخصاتی مانند مبدأ و مقصد و هزینۀ حملونقل کالا که براساس قوانین و مقررات مشخصی به تأیید حملکننده و ارسالکننده از یک طرف و صاحبان کالا از طرف دیگر میرسد متـ . بارنامه