کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درشتشارششناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
macrorheology
درشتشارششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] ← شارششناسی
-
واژههای مشابه
-
rheology
شارششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] علم اندازهگیری خواص شارشی و تغییر شکل ماده متـ . درشتشارششناسی macrorheology
-
flow 2
شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت پیوستۀ شاره یا حرکت شارهگونۀ ماده یا بارهای الکتریکی
-
molecular rheology
شارششناسی مولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] شاخهای از شارششناسی که در آن ویژگیهای شارششناختی، بهویژه گرانروی، برپایۀ معماری مولکولی و نیروهای مولکولی با استفاده از مبانی نظری یا شبیهسازی مولکولی پیشبینی میشود
-
chemorheology
شیمیشارششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] مطالعۀ تغییر رفتار شارشی یک ماده درطی زمان براثر تغییرات شیمیایی
-
hemorheology/ haemorheolgy
خونشارششناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، مهندسی بسپار] شناخت شارش خون و اجزای آن در رگهای خونی
-
flow equation
معادلۀ شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معادلهای برای محاسبۀ جریان شاره در لولهها یا مجراها که بهصورت رابطۀ میان خواص شاره (چگالی و چسبندگی)، شرایط محیط (دما یا فشار) و شرایط و هندسۀ لوله و مجرا (قطر و شکل سطح مقطع و میزان همواری سطح داخلی) بیان میشود
-
large nucleus
هستۀ درشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات جامد معلق در جوّ با شعاع 2/0 تا 1 میکرون
-
flow curve, rheogram
منحنی شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] منحنی بهدستآمده از رسم تنش برش در برابر آهنگ برش
-
flow field
میدان شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] توزیع سرعت و چگالی شاره بهصورت تابعی از مکان و زمان
-
flow test
آزمون شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] آزمونی برای ارزیابی یا مطالعۀ رفتار شارشی مذابها یا آمیزههای بسپاری
-
flow rate
آهنگ شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حجمی از شاره که در واحد زمان از یک مجرا عبور میکند متـ . بده
-
source flow
چشمۀ شارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای که از آن شاره در همۀ جهتها بهطور یکنواخت جاری میشود متـ . شارشگاه
-
coarse woody debris, CWD, large woody debris, LWD, large organic debris, LOD, down woody debris, DWD, large woody residue
چوبماند درشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تکههای مواد چوبی مرده، درازتر از یک متر و دستکم دارای ده سانتیمتر قطر، مانند تنه و شاخه و تودههای بزرگ ریشه بر روی خاک تودۀ جنگلی یا رودخانهها