کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخش اَبربهزمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
flash 2, flashlight
دِرَخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای برای تولید نور زیاد و آنی در هنگام عکس گرفتن
-
cloud flash
درخش اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رخداد تخلیۀ آذرخش در بین منطقۀ دارای بار مثبت و منطقۀ دارای بار منفی که ممکن است هر دو منطقه در یک اَبر قرار داشته باشند متـ . درخش اَبربهاَبر cloud-to-cloud flash
-
photopsia, photopsy
درخشبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] احساس درخشش نور به علت تحریک شبکیۀ چشم
-
helium flash
درخش هلیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سوختن سریع و انفجارگونۀ هلیم در هستۀ واگِن (degenerated) ستارههای کمجِرم
-
nightglow
شبدرخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی هوادرخش بهصورت کورسویی مرئی در آسمان شب، جدای از نور ماه و ستارگان
-
cloud-to-cloud flash
درخش اَبربهاَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← درخش اَبر
-
intracloud flash
درخش دروناَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رخداد تخلیۀ آذرخش در بین مرکز دارای بار مثبت و مرکز دارای بار منفی در درون یک اَبر