کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغ و درد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bereaved
داغدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار احساس داغداری
-
bereavement
داغداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساسی ناشی از فقدان آنچه مورد علاقه است، بهویژه احساس ناشی از مرگ عزیزان
-
meander scar/ meander scarp
داغ رودپیچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نشان هلالیشکل روی دیوارۀ یک دره که براثر حرکت جانبی پیچانرود به وجود آمده است
-
داغ کِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ← داغ آب کِشَند
-
branding
داغگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] علامتگذاری با داغ کردن گوسفند برای تشخیص آن
-
hot cracking
تَرَکخوردگی داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ترکخوردگی جوشمان در مرز دانههای فلز جوش براثر جدانشینی اجزای دارای نقطۀ ذوب پایین
-
bereavement therapy
درمان داغداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمان یا مشاوره برای افراد داغدار
-
high-water mark
بالاترین داغ آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] علامت برجایمانده از آب بر روی سازهها یا صخرههای کنار دریا که بالاترین ارتفاع آب را نشان میدهد
-
tidemark/ tide mark
داغ آب کِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] بالاترین یا پایینترین نقطهای که کِشَند به آن میرسد؛ اثری که از آن بر جای میماند متـ . داغ کِشَند