کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داغ بر یخ زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
hot chocolate, hot cocoa, just cocoa
شکلات داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی نوشیدنی حاوی مقدار نسبتاً زیادی شکلات و آب داغ یا شیر که حتماً باید گرم مصرف شود متـ . شکلات نوشیدنی drinking chocolate
-
fire scar
داغ آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] زخم درحالبهبود یا بهبودیافتۀ روی گیاه چوبی که براثر یک یا چند حریق ایجاد شده است
-
hot-fill process
داغپرکُنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند پر کردن ظروف بستهبندی با مواد غذایی داغ
-
bereaved
داغدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار احساس داغداری
-
bereavement
داغداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساسی ناشی از فقدان آنچه مورد علاقه است، بهویژه احساس ناشی از مرگ عزیزان
-
meander scar/ meander scarp
داغ رودپیچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نشان هلالیشکل روی دیوارۀ یک دره که براثر حرکت جانبی پیچانرود به وجود آمده است
-
داغ کِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ← داغ آب کِشَند
-
branding
داغگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] علامتگذاری با داغ کردن گوسفند برای تشخیص آن
-
rush
داغنشئگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] حسی لذتبخش و عمیق و فوری همراه با سرخ شدن صورت که بعد از تزریق موادی نظیر هروئین و کوکائین و مورفین به وجود میآید
-
hot dipping
غوطهورسازی داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] پوششدهی یک ماده با غوطهور ساختن آن در یک حمام فلز مذاب مانند روی یا قلع
-
hot cracking
تَرَکخوردگی داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ترکخوردگی جوشمان در مرز دانههای فلز جوش براثر جدانشینی اجزای دارای نقطۀ ذوب پایین
-
hot-bar sealer
درزگیر میلهداغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی دستگاه که در آن درزگیری با میلۀ داغ انجام میشود
-
hot-wire sealing
درزگیری با سیم داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی درزگیری با نوار یا سیم نازک فلزی که براثر جریانی با ولتاژ پایین گرم شده باشد
-
bereavement therapy
درمان داغداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمان یا مشاوره برای افراد داغدار
-
hot water pitting
حفرهزایی آب داغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] حفرهزایی برقشیمیایی در لولههای مسی سامانۀ آب گرم خانگی، ناشی از رسوب ذرات بسیارریز در جدارۀ داخلی لولهها که نقش کاتد را ایفا میکند و سبب از میان رفتن فیلم (film) محافظ مس میشود