کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داد پاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bank advance
پیشداد بانکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] منابع مالی نظیر وام و اعتبار و مجوز اضافهبرداشت که برای موجودیِ حساب بانکی متقاضی در اختیار وی قرار گیرد
-
جستوجو در متن
-
clean water
آب پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] 1. آبی که برای منظور خاصی مانند آشپزی یا شنا یا آشامیدن به اندازۀ کافی پاک باشد 2. آبی که کیفیت آن با مقررات خاصی مطابقت داشته باشد
-
پاک کردن 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← پاکسازی 1
-
floccose
ریزندهکرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرکپوش پوشیده از خوشهکرکهای پشمی که بهآسانی پاک میشوند
-
rear wiper
برفپاککن عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که شیشۀ عقب خودرو را پاک میکند
-
snowplow
برفروب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی مجهز به تیغه برای پاک کردن برف سنگین از روی خط
-
winnowing
بوجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پاک کردن و درجهبندی دانه با استفاده از دستگاه بوجار
-
wiper blade
تیغۀ برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] بخش لاستیکی برفپاککن که برف یا باران را از روی شیشه پاک میکند
-
glaucous
سفیدکلمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی پوشیده از لایهای نرم و مومی و معمولاً متمایل به سفید که براثر تماس پاک میشود
-
sober, clean
پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ویژگی فردی که با رعایت اصول خودیابی از مصرف مواد و الکل پرهیز میکند
-
clear 2
پاک کردن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] آخرین مرحلۀ پردازش برخوانی پس از قطع ارتباط یکی از طرفین
-
trimming 1
پاک کردن 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] زدودن بخشهای اضافی از مادۀ غذایی بهویژه زدودن چربیهای گوشت
-
napkin, table napkin, serviette
دستمال سفره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تکه پارچهای مربعشکل برای محافظت از لباس مهمان و پاک کردن دهان در هنگام غذا خوردن
-
dressing 4
لاشهپیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مجموعهفرایندهای بعد از کشتار دام شامل زدودن مو و پر و پشم و پوستکَنی و پاک کردن و آلایشگیری و شستوشوی لاشه