کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دائمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
permanent ballast
ترازۀ دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سنگ یا بتن یا شمش آهن یا سرب که در شناور حمل میشود تا آن را پایدارتر یا ترازمندتر کند و عیوب ناشی از اشتباهات طراحی آن را بپوشاند یا نوع کاربری آن را تغییر دهد
-
definitive prosthesis
برسازۀ دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] برسازهای که جانشین همیشگی بخش ازدسترفتۀ بدن میشود
-
permanent dentition
دندانگان دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← دندانهای دائمی
-
permanent aurora
شفق دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← هوادرخش
-
permanently manned substation
پست باکاروَر دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که دائماً بهوسیلۀ کارکنانی که در آن حضور دارند واپایش میشود
-
permanent teeth, dentes permanentes, secondary dentition, dens succedaneus, succedaneous dentition
دندانهای دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مجموعۀ ثانویۀ دندانی شامل 32 دندان که رویش آنها از پنج تا هفتسالگی شروع و در هفده تا بیستوسهسالگی با رویش دندانهای آسیای سوم، یا دندانهای عقل، کامل میشود متـ . دندانگان دائمی permanent dentition
-
perpetual frost climate
اقلیم یخبندان دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اقلیم کلاهک یخی
-
جستوجو در متن
-
storage device
ذخیرهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محل ذخیرهسازی دائمی یا نیمهدائمی دادههای رقمی، که بیشتر به دیسک یا نوار اطلاق میشود
-
axopodium
میلهپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی پای کاذب تقریباً دائمی که مرکز آن ساختاری محوری دارد
-
seedbed 2
خزانه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که نشا را قبل از انتقال به محل دائمی خود در آن میکارند
-
mixed dentition, transitional dentition
دندانگان مختلط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مجموعۀ دندانی مرکب از دندانهای شیری و دائمی موجود در فکها که دورۀ آن از رویش اولین دندان دائمی آغاز و با ریزش آخرین دندان شیری پایان مییابد
-
dynamic routing
مسیردهی پویا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] روند دائمی تصحیح مسیرها باتوجهبه تقاضا در سامانههای حملونقل تقاضامدار
-
adhesion 1
اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. متصل بودن دائمی و طبیعی بخشهای مختلف بدن 2. متصل شدن دو یا چند مولکول بهعلت جاذبۀ بین آنها
-
hardwire
اتصال ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] به هم متصل کردن دائمی دو یا چند افزاره ازطریق سیمبندی به جای اتصال موقت آنها با سوده و رابط