کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَلْقِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
mood 1
خُلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت هیجانی کوتاه یا درازمدت که بر طرز فکر و دیدگاه و اعمال فرد تأثیر میگذارد
-
dysthymic
کجخُلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار اختلال کجخُلقی
-
euthymic
بهینخُلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دارای بهینخُلقی
-
elevated mood
خُلق بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی از خُلق که همراه با سرخوشی و آسایش و نشاط فراوان است
-
cyclothymic 1
متناوبخلق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرد دچار متناوبخلقی
-
cyclothymic 2
متناوبخلق 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مربوط به متناوبخلقی
-
comedy of humors
کمدی خلقوخو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] نوعی کمدی مبتنی بر خلقوخوی شخصیتها که از تفکر طبایع چهارگانۀ آدمی منشأ میگیرد
-
alcohol induced mood disorder
اختلال خلق الکلزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اختلال ناشی از مسمومیت با الکل یا مصرف مفرط یا قطع مصرف آن که با علائمی مانند بیقراری و سرخوشی و افسردگی و بیانگیزگی در فعالیتهای روزمره همراه است
-
جستوجو در متن
-
euthymia
بهینخُلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] طیف طبیعی خُلق که در آن افسردگی یا خُلق بالا دیده نمیشود
-
minimalist
کمینهگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] 1. هنرمندی که به شیوۀ کمینهگرایی آثاری را خلق میکند 2. ویژگی اثری که به شیوۀ کمینهگرایی خلق شده باشد
-
narration 2
روایتگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] خلق روایت و ایجاد کنش و واکنش میان سبک و پِیرنگ فیلم برای خلق داستان در ذهن مخاطب
-
modernist
نوگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنرمندی که آثار خود را به شیوۀ نوگرایی خلق کند
-
compose
آهنگ ساختن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خلق یک اثر موسیقایی کامل توسط آهنگساز
-
composed
ساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] اثر موسیقایی خلقشده توسط یک آهنگساز معین