کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خورده دان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cracked 1
تَرَکخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی کانی یا سنگی که ترکهای فراوان دارد
-
تراورس تابخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← ریلبند تابخورده
-
broken flat
زمین شخمخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که سراسر آن را شخم زده باشند
-
battered women
زنان کتکخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنانی که همسرانشان بهطور مکرر آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند
-
warped tie
ریلبند تابخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ریلبند چوبی که براثر تروخشک شدن تغییر شکل یافته است متـ . تراورس تابخورده
-
malunited fracture
شکستگی بدجوشخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در وضعیت نامناسب جوش خورده باشد