کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوردن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
emotional eating
خوردن هیجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، روانشناسی] خوردن با هدف سرکوب کردن یا تسکین احساسات منفی از قبیل اضطراب و خشم و دلهره و اندوه
-
healthy eating index, HEI
شاخص سالم خوردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] شاخصی برای ارزیابی و پایش وضعیت کلی رژیم غذایی افراد که براساس آن کیفیت کلی رژیم غذایی سنجیده میشود
-
جستوجو در متن
-
amylophagia
نشاستهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به خوردن نشاسته
-
geophagia
خاکخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به خوردن خاک
-
sitomania, phagomania
غذابارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، روانشناسی] تمایل غیرقابلمهار به خوردن
-
pica
هرزهخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به خوردن مواد غیرمعمول و غیرمغذی
-
circadian rhythm sleep disorder
اختلال نظم شبانهروزی خواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] به هم خوردن چرخۀ طبیعی خواب و بیداری
-
anorexia nervosa
بیاشتهایی عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری روانی که در آن بیمار میل به خوردن ندارد
-
sliding tackle
تک سُرشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] اقدام به تک زدن در حال سُر خوردن
-
volvulus
پیچخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] گره خوردن یا پیچ خوردن بخشی از مجرای گوارش که معمولاً به انسداد نسبی یا کامل آن منجر میشود
-
vegetarian
گیاهخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] فردی که به هر دلیل از خوردن گوشت و فراوردههای گوشتی پرهیز میکند
-
cancellation, canc., can.
لغو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] به هم خوردن هرگونه قرارداد یا قرار ازپیشتعیینشده
-
craving 2
ویار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] میل شدید به خوردن یک مادۀ غذایی عموماً در زنان باردار
-
nutrient reward
بهرۀ غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] میزان فایدهای که از خوردن یک محصول غذایی خاص به فرد میرسد