کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خود ساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
helmet2, helm2
کلاهخود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی کلاه که نظامیان از آن برای محافظت از سر در برابر اصابت گلوله یا ترکش استفاده میکنند
-
autobiography
سرگذشت خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شرح حال فرد که به قلم خودش نوشته شده باشد متـ . سرگذشت من، شرح حال خود، شرح حال من، زندگینامۀ خود، زندگینامۀ من، زندگینامۀ خودنوشت * در ترجمۀ عبارت "my autobiography" میتوان از ترکیبات "زندگینامۀ من"، "سرگذشت من "، "شرح حال من" استفاده ...
-
quantified self, QS, self-tracking, auto-analytics, body hacking, self-quantifying
خودِ کمّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اطلاعات و متغیرهای فردی مانند ضربان قلب و وزن و حد نصابهای تمرینهای ورزشی که در اینترنت ثبت میشوند و به اشتراک گذاشته میشوند
-
خودبهخود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← خودکار
-
narcissistic reaction
واکنش خودشیفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی شیمیایی که محصول آن تصویر آینهای واکنشدهنده است
-
زندگینامۀ خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← سرگذشت خود
-
شرح حال خود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← سرگذشت خود
-
خودآرامی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← مراقبه
-
self-psychology
خود ـ روانشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نظریهای روانشناختی که در آن همۀ رفتارها با ارجاع به «خود» تفسیر میشود و بر روابط فرد با دیگری و پاسخگویی والدین به نیازهای هیجانی فرزند تأکید دارد
-
جستوجو در متن
-
mouthpiece 1
سرساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بخشی جداشدنی از ساز بادی که رابط بین ساز و لب نوازنده است
-
jew's harp, gewgaw, jew's trump, jaw's harp, trump
زنبورک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ساز فلزی یا چوبی با بدنهای نعلشکل و زبانهای که یک سر آن به وسط انحنای ساز وصل میشود
-
metallophone
فلزصدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هرنوع ساز کوبهای دارای تیغههای فلزی با زیروبمی خاص
-
tuning 1
کوک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] روابط حاکم بر فواصل موجود در یک ساز معین
-
instrumental music
موسیقیِ سازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی موسیقی که بهوسیلۀ ساز اجرا میشود