کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
automatic
خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ویژگی هر وسیلهای که بدون دخالت انسان و خودبهخود کار کند؛ عملی که بدون فکر کردن انجام شود متـ . خودبهخود * مصوب فرهنگستان اول
-
واژههای مشابه
-
automatic picking
گزینش خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تعیین زمان رویداد لرزهای بهطور خودکار در امتداد مقطع لرزهای یا از درون حجمی از دادههای لرزهای
-
automatic landing
نشست خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نشست دقیق و ایمن هواگَرد با استفاده از سامانۀ واپایش پرواز خودکار
-
automatic passenger counter, APC
مسافرشمار خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانهای خودکار برای شمارش مسافران ورودی و خروجی یک وسیلۀ نقلیۀ عمومی
-
automatic route selection, ARS
مسیرگزینی خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی امکان نرمافزاری در مرکز تلفن داخلی و مرکز تلفن اینترنتی که براساس رقمهای شمارهگیریشده و طبقۀ خدماتی تماسگیرنده مسیر ارتباطی مناسب را برمیگزیند
-
automatic coupler
قلاب خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلهای برای اتصال مکانیکی خودکار دو خطنورد
-
automatic process
فرایند خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← خودکاری
-
فرایند خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← خودکاری
-
automatic level, automatic levelling instrument
ترازیاب خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ترازیابی مجهز به یک سامانۀ تصحیحکننده که وقتی دستگاه تا حدی از تنظیم تراز خارج شده باشد، سبب میشود خط دید بهطور خودکار افقی باقی بماند متـ . ترازیاب خودتنظیم self-adjusting level, self-aligning leve
-
autopilot 2, automatic pilot, automatic helmsman
سکان خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دستگاهی که بهطور خودکار سکانافزار را واپایش میکند تا مسیر ازپیشتعیینشدۀ شناور حفظ شود
-
automatic brake
ترمز خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ترمزی که چنانچه لولۀ آن قطع شود، بهصورت خودکار عمل میکند
-
automatic block
سیرگاه خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیرگاهی که مجهز به سامانۀ علائم خودکار است و با آن کار میکند
-
خلبانی خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← دستگاه خلبانی خودکار
-
automatic signal
علامت خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که بهطور خودکار پس از عبور یک قطار برای قطار بعدی فعال میشود