کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوان هفتم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
farecard reader
کارتخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی که میزان اعتبار کارت کرایه را مشخص میکند
-
card reader, CR1
کارتخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی افزارۀ الکترونیکی که دادههای انواع افزارههای ذخیرهسازی حافظهای قابلحمل را میخواند و انتقال میدهد
-
NFC reader
اَرمیکخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← خوانشگر ارتباطات میداننزدیک
-
ticket decoding reading equipment, ticket decoding equipment
بلیتخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی برای وارسی و کسر کردن اعتبار بلیت و معین کردن اعتبار باقیمانده در بلیتهای مغناطیسی یا مدتدار
-
dashboard, dash 2
پیشخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] مجموعهای در پایین شیشۀ جلو که ابزارهایی مانند ضبط صوت و صفحۀ نشانگر و کلیدها و فندک و مانند آن بر روی آن نصب میشود متـ . داشبورد
-
barcode reader, barcode scanner
رمزینهخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] روبشگری که نور لیزر بازتابیده از خطوط سیاه و سفید رمزینه را میخواند
-
EFTPOS terminal, pos terminal, credit card terminal, payment terminal
کارتخوان پردازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای که از آن برای پرداخت با کارت اعتباری در سامانۀ پردازه استفاده میشود
-
glove compartment, glovebox/ glove box
جعبه پیشخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] صندوقچهای در پیشخوان/ داشبورد خودرو در سمت سرنشین برای قرار دادن وسایل کوچک موردنیاز در آن متـ . جعبه داشبورد
-
bus ticket validator, BTV,validator, ticket validator
بلیتخوان اتوبوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی در اتوبوس برای خواندن بلیتهای اعتباری و درج تاریخ و ساعت و گاه نام ایستگاه بر روی آن
-
write once and read many times, write once read many
تکنویس ـ بسخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی ابزار که امکان یک بار ذخیرهسازیِ داده در رسانۀ انبارش را فراهم میکند بهنحویکه نتوان آن را پاک کرد و فقط بتوان دادهها را از روی آن خواند متـ . تک ـ بس WORM
-
roll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the vote
رأی نامخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
-
WORM memory
حافظۀ تکنویس ـ بسخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی انبارۀ داده که در آن از لیزر برای خواندن دادهها استفاده میشود نه از وسایل مغناطیسی اختـ . حافظۀ تک ـ بس
-
WORM drive
گردونۀ تکنویس ـ بسخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که بهکمک آن میتوان اطلاعات را بر روی دیسک (disc) نوری گذاشت یا از آن خواند؛ دادهها فقط یک بار قابل نوشتن است و پس از آن فقط قابل خواندن است متـ . گردونۀ تک ـ بس
-
WORM media
رسانۀ تکنویس ـ بسخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] رسانهای ساختهشده از لایهای حساس و تهی که بیتهای داده را یک بار برای همیشه با پرتوِ لیزر بر روی آن مینویسند و پس از آن فقط قابل خواندن است متـ . رسانۀ تک ـ بس