کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bone paste
خمیر استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] موادی همانند سیمان که در ضایعات استخوانی تزریق میشود و سرانجام استخوان طبیعی جانشین آن میشود
-
خمیر برنزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ← خمیر مفرغی
-
acidophilus paste
خمیر تُرشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ تخمیری نیمهجامد شیر که از دَلَمۀ حاصل از اسیدی شدن شیر با لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس تهیه میشود
-
wood pulp
خمیر چوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] الیاف چوبی تفکیکشده با ابزار مکانیکی یا مواد شیمیایی برای تولید فراوردههای سلولوزی
-
meat paste
خمیر گوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردهای خمیرمانند تهیهشده از حدود 70 درصد گوشت ساطوریشده که بافتی با نرمی متوسط دارد
-
bronze paste
خمیر مفرغی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] خمیری که از پرکهای ریز فلزهایی مانند آلومینیم یا مس یا آلیاژ مس در پیوستاری (medium) فرّار تشکیل میشود متـ . خمیر برنزی
-
moulded pulp packaging/ molded pulp packaging
بستهبندی خمیر کاغذی قالبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی بستهبندی از جنس مواد خمیری دارای الیاف سلولوزی زیاد که با قالبگیری شکل داده میشود
-
جستوجو در متن
-
pasta
خمیراک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] انواع محصولات خمیری که از آرد زبر گندم سخت و در طی مراحل مختلف خمیر کردن و رشتهای کردن و خشک کردن حاصل شود
-
mastic asphalt, mastic
قیر خمیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قیری که با اضافه کردن مواد شیمیایی بهصورت خمیر درآید
-
kneading
ورز دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عمل آوردن خمیر با هم زدن و زیرورو کردن و فشردن آن با دست یا دستگاه
-
farinograph
خمیرنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که خواص نانوایی آرد را در زمان مخلوط کردن خمیر بهصورت منحنی نشان میدهد
-
pastry shortening
چربمایۀ آردینک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه که بهآسانی بر روی سطح پخش میشود و آن را با خمیر بهصورت لایههای یکدرمیان روی هم میگذارند تا چربی لایههای خمیر را از هم جدا نگه دارد و رطوبت ایجادشده در حین پخت موجب پف کردن محصول شود
-
chocolate liquor
مایع شکلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خمیر حاصل از آسیاب کردن دانههای تخمیرشده و بودادۀ کاکائو متـ . مایع کاکائو cocoa liquor تودۀ شکلات chocolate mass تودۀ کاکائو cocoa mass