کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطآرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← ماشین خطآرا
-
واژههای مشابه
-
-آرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← آرایهگر
-
vote1
آرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مجموع رأیهای اخذشده در یک انتخابات
-
ballast regulator
ماشین خطآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی برای صاف و یکنواخت کردن لایۀ پارسنگ متـ . خطآرا
-
track, line
خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. هریک از قطعات صوتی ضبطشده در یک مخزن ذخیرۀ اطلاعات 2. هریک از نشانکهای مجزای ضبطشدۀ صوتی یا میدی
-
unanimity
اتفاق آرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وحدت نظر مبتنی بر رأیگیری بر سر موضوعی خاص
-
tie vote, tied vote
تساوی آرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی که در آن آرا دقیقاً بهطور مساوی میان نامزدها یا گزینههای تصمیمگیری تقسیم شده باشد
-
دندانآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ← اَرتادندانپزشک
-
set decorator
صحنهآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که مسئولیت کلی آرایش صحنه و ساخت آرایهها را بر عهده دارد
-
track foreman
مباشر خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فردی که نظارت و هدایت فعالیتهای اجرایی خط آهن را بر عهده دارد
-
calligraphic painting
نقاشیخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] نوعی نقاشی که با کلمات خوشنویسیشده و رعایت اصول ترکیببندی و در نظر گرفتن عناصر تصویری اجرا شده باشد
-
track maintenance
نگهداری خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرایند شناسایی و رفع عیوب خط
-
track possession
مسدودی خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وضعیتی که در آن قطعهای از خط برای عملیات نگهداری یا تعمیر یا نوسازی به واحد تعمیرات واگذار میشود و درنتیجه قطار نمیتواند از روی آن عبور کند
-
backslash, reverse slash
واکجخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از نویسههای صفحهکلید رایانه که با علامتِ «\» نشان داده میشود