کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
linear
خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی خطمانند یا رشتهای و طویل در گیاهان
-
line ignition
گیرش خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ایجاد حریق در یک خط پیوسته
-
line map
نقشۀ خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که در آن برای نمایش عوارض از خطوط استفاده میشود
-
line defect
نقص خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] نوعی نقص بلور که در امتداد خطوطی خاص در ساختار بلور رخ میدهد
-
linear mapping, linear map
نگاشت خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← عملگر خطی
-
linearly oblong
مستطیلی خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل مستطیل در گیاهان که طول آن دوازده برابر عرض باشد
-
collinearity
همخطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] وضعیتی در وایازش که ستونهای ماتریس طرح آن دارای همبستگی خطی زیادی باشند
-
shuttle train
قطار خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که بین ایستگاههای مبدأ و مقصد توقف نمیکند
-
linear polarization
قطبش خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] قطبش موج الکترومغناطیسی که در آن بُردار الکتریکی در هر نقطه همواره راستای ثابتی دارد متـ . قطبش تخت2 plane polarization 2
-
line formula
فرمول خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نمایش دوبعدی گونههای مولکولی که در آن اتمها با خطوطی که نمایشگر پیوندهای یگانه یا چندگانهاند به هم وصل میشوند، بیآنکه دلالتی بر وضعیت فضایی پیوندها داشته باشند
-
in-line engine, in-line cylinder engine, straight engine
موتور خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که سیلندرهای آن در یک ردیف در کنار هم قرار دارند
-
straight engine
موتور خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که سیلندرهای آن در یک ردیف در کنار هم قرار دارند
-
linear molecule
مولکول خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مولکولی که در آن اتمها در یک خط صاف با دو درجه آزادی خطی قرار دارند
-
line-plot survey, line transect
آماربرداری خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی روش نمونهبرداری که در آن از خطوط قطعهنمونههایی که در بازههای منظم در طول مسیرهای آماربرداری قرار گرفتهاند، استفاده میشود
-
linear algebra
جبر خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مبحثی که به مطالعه فضاهای بُرداری و تبدیلهای خطی میپردازد