کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشک و خالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
dry fruit
میوۀ خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] میوهای که میانبَر آن بهوضوح در زمان رسیدن خشک است
-
aneroid barometer
فشارسنج خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فشارسنجی با محفظۀ فلزی که در آن از هیچ مایعی استفاده نمیشود متـ . فشارسنج فلزی
-
aneroid barograph
فشارنگار خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فشارسنج فلزی ثبّات متـ . فشارنگار فلزی
-
semiarid
نیمهخشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ویژگی اقلیمی با بارش سالانۀ بسیار کم، معمولاً از 250 تا 500 میلیمتر
-
recitativo secco (it.), recitativo semplice (it.)
گفتاواز خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گفتاوازی که تنها با سازهایی همراهی میشود که صدای بم را اجرا میکنند
-
détaché sec (fr.)
منقطع خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گونهای از اجرای منقطع که در آن فشار صوتی به شکلی اِعمال میشود که با ایجاد صوتی قوی، در مقابل سکوتهای بین نُتها، حالت خشکی به صدا داده میشود
-
dry front
جبهۀ خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← خط خشک
-
dry wing
بال خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بالی که مخزن سوخت در آن تعبیه میشود
-
dry corrosion
خوردگی خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← خوردگی گازی
-
dry cave
غار خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← غار مرده
-
desiccant, drying agent
مادۀ خشککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مادهای که بتواند بخار آب موجود در یک محیط بسته را جذب کند
-
dry cooling tower
برج خنککن خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسى شيمى] برجی که در آن آب جاری در لولههای پَرهدار براثر تماس غیرمستقیم با هوا خنک میشود
-
sherardizing
رویاندودی خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند پوشش دادن آهن یا فولاد با لایهای از فلز ازطریق تماس سطح فلز با پودر روی در دمایی کمتر از نقطۀ ذوب آن
-
جستوجو در متن
-
filler graft
پیوندینۀ پُرکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای از بافت چربی یا قطعۀ استخوان یا غضروف خشکشده که برای پر کردن حفرهها و فضاهای خالی ناشی از جراحتها به کار میرود