کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
anger
خشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساسی آمیخته به تنش و خصومت ناشی از آسیب واقعی یا خیالی ازسوی فردی دیگر یا احساس ناشی از ناکامی یا پی بردن به بیعدالتی
-
واژههای مشابه
-
anger stage
مرحلۀ خشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] دومین مرحله از پنج مرحلۀ فرایند مرگ که با خشم و رنجش و پرسش «چرا من» همراه است
-
anger management
مدیریت خشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] روشهایی که برای مهار خشم در مشاوره یا درمان به کار میرود
-
rage
خشم انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خشم شدید و مهارناپذیر
-
anger control therapy
خشمدرمانی مهاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درمان ازطریق مواجهۀ تدریجی با موارد خشمبرانگیز و آموزش مهارتهای مقابله با آن
-
anger in
خشم درونریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خصومت معطوف به درون که بهویژه ممکن است منشأ افسردگی باشد
-
جستوجو در متن
-
displaced aggression
پرخاشگری جابهجاشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تغییر جهت خصومت از منبع ناکامی یا خشم بهسوی خویش یا یک فرد یا موضوع دیگر
-
destructive behaviour
رفتار تخریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمایل به ابراز خشم و خشونت و پرخاشگری با نابود کردن اشیا یا افراد یا آسیب رساندن به آنها
-
aggression
پرخاشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] رفتاری ناشی از رقابتجویی یا خشم یا خصومت که به آسیب رساندن یا نابودی یا شکست دیگری و در بعضی موارد خود شخص میانجامد
-
emotional liability
بیثباتی هیجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالتی که در آن، فرد نسبت به مسائل واکنش نامناسب نشان میدهد، مانند خندیدن به موضوعی که خندهدار نیست یا خندیدن در زمانی که فرد احساس ناکامی یا خشم دارد
-
emotional eating
خوردن هیجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، روانشناسی] خوردن با هدف سرکوب کردن یا تسکین احساسات منفی از قبیل اضطراب و خشم و دلهره و اندوه