کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
microeconomics
اقتصاد خرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] شاخهای از اقتصاد نظری که رفتار اقتصادی کارگزاران، ازجمله خانوار و بنگاه، را مطالعه میکند
-
minor depressive disorder
اختلال افسردگی خُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال خُلقی که حداقل دو هفته طول میکشد و در فرد خُلق افسردۀ مداوم یا بیلذتی همراه با حداقل دو علامت از افسردگی، مانند کاهش یا افزایش اشتها یا بیخوابی یا پُرخوابی، به وجود میآید
-
microthesaurus
اصطلاحنامۀ خُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اصطلاحنامهای که اصطلاحات یک حوزۀ خاص را در بر میگیرد و ازنظر روابط معنایی از عمق بیشتری برخوردار است
-
minisatellite DNA, minisatellite
دِنای ماهوارهای خرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالیهای کوتاه 10 تا 100 نوکلئوتیدی دِنا که در سرتاسر ژنگان هوهستهایها پراکندهاند
-
micro-ecology of information
خُردبومشناسی اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مطالعۀ روابط متقابل فرد و سازمان و فنّاوری با محیط اطلاعاتی در مقیاس فردی در مسئولیتهای اجتماعی و حرفهای و شخصی
-
جستوجو در متن
-
dicing
نگینی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خرد کردن مواد غذایی به مکعبهای کوچک
-
food processor
چندکاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای برای خرد و آسیاب کردن و نرم و ورقه کردن مواد غذایی
-
milling
آسیا کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خرد کردن مواد غذایی جامد و تبدیل آنها به ذرات ریز
-
crumbling
خردهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خرد کردن مواد غذایی
-
process cheese
پنیر پرورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر که از خرد و مخلوط کردن و ذوب کردن انواع پنیر و نامیزه کردن آنها با نمکهای گوناگون به دست آید
-
comminution 2
ساطوری کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خرد کردن مواد غذایی بهویژه گوشت و سبزیجات به قطعات بسیار ریز
-
chopper, forage chopper
خردکن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] دستگاهی برای خرد کردن علوفه
-
cracking 2
دانهخُردکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خُرد کردن دانهها قبل از مرحلۀ روغنکشی
-
comminution 1
آشغالخردکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند خرد کردن جامدات درشت موجود در فاضلاب