کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمت نمای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
caboose
واگن خدمت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن انتهایی قطار برای استراحت یا انجام وظیفۀ مأموران موظف قطار
-
busboy, busser
خدمتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که مسئول جمعآوری ظروف و وسایل کثیف از روی میز و ریختن آب و نوشابه برای مهمانان است
-
service flow rate
میزان جریان خدمتدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر تعداد افراد یا وسایل نقلیهای که میتوانند بهطور پیوسته در وضعیت عادی و در زمان مشخص از قطعهای از راه، مطابق با مقررات و با حفظ سطح کارایی، تردد کنند
-
person level of service
سطح خدمت به مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] کیفیت خدماتی که در یک وسیلۀ نقلیۀ عمومی به مسافران ارائه میشود که با توجه به فضای موجود برای هر مسافر تعیین میشود