کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکسُره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
solifluction, soil fluxion, soil flow
خاکسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جریان کُند گرانروِ خاک و دیگر مواد سطحی به سمت پایین شیب با سرعت 0/5 تا 5 سانتیمتر در سال
-
واژههای مشابه
-
skate 2, ice skate
یخسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کفشی مجهز به یک تیغۀ عمودی در زیر کف آن، برای سُر خوردن روی یخ
-
proper fraction
کسر سره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] 1. کسری که در آن قدر مطلق صورت کوچکتر از قدر مطلق مخرج باشد 2. خارج قسمت دو چندجملهای که در آن درجۀ صورت کوچکتر از درجۀ مخرج است
-
skate 1, roller skate
چرخسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کفش مخصوص چرخسُری که دارای چهار چرخ است
-
proper subset
زیرمجموعۀ سره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از یک مجموعۀ مفروض که با آن مساوی نباشد
-
ski
برفسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] هریک از دو تختۀ باریک و بلندی که برای برفسُری به پا میبندند و طوری طراحی شده است که برای سهولت حرکت بر روی برف علاوه بر جنس مناسب دارای نوک برآمده و انحنا در جلو و عقب لبههای جانبی است متـ . چوباسکی
-
monoski
تکسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی برفسُره که در تکسُری به کار میرود و هر دو پا بهصورت موازی بر روی آن قرار میگیرد متـ . چوباسکی تک
-
alpine ski
شیبسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی برفسُره با پاشنۀ ثابت که برای پایین آمدن از تپهها در شیبسُری/ شیباسکی به کار میرود
-
consistency of soil, soil consistency
قوام خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] میزان مقاومت خاک در برابر جریان آب که به میزان رطوبت خاک بستگی بسیار دارد
-
soil association
جامعۀ خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گروهی از واحدهای طبقهبندی خاک که با هم و مطابق با الگویی ویژه در یک پهنۀ جغرافیایی وجود دارند
-
dust storm
توفان خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد شدیدی که به سبب بلند کردن گردوخاک به هوا، سبب کاهش دید افقی تا کمتر از 1000 متر شود
-
soil aeration
تهویۀ خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] فرایندی که در آن با شکستن و برگرداندن لایههای خاک و ایجاد خلل و فرج در آن، هوای بیشتری وارد خاک میشود
-
soil fertility
حاصلخیزی خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قابلیت خاک در تأمین آب و مواد مغذی و بستری مناسب برای رشد گیاه
-
soil structure
ساختار خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ترتیب و توالی طبیعی رسوبات در خاک یا توده شدن طبیعی خاک که نتیجۀ فرایند خاکزایی است