کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانوادۀ زبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
language family
خانوادۀ زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گروهی از زبانها که تبار یا نیای مشترک دارند
-
واژههای مشابه
-
family counsellor
مشاور خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاوری با وظیفۀ حمایت عاطفی و اطلاعرسانی و راهنمایی برای حل مشکلات خانواده
-
family counselling
مشاورۀ خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] راهنمایی والدین یا سایر اعضای خانواده در مسائلی مانند پرورش فرزند و فرزندخواندگی و اعتیاد و مساعدتهای عمومی توسط روانشناسان و مددکاران اجتماعی و مشاوران
-
cognate 2
همخانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی واژهها و زبانهایی که نیای مشترک دارند
-
family mediation
میانجیگری خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی که در آن شخص ثالث و بیطرفی که معمولاً یک متخصص سلامت روان یا وکیل مجرب است، به افراد خانواده برای حل تعارض و توافق در مورد مسائلی مانند طلاق یا حضانت فرزند کمک میکند
-
family constellation
منظومۀ خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مجموع روابط در درون یک خانواده با توجه به عواملی مانند تعداد و ترتیب تولد و سن و نقش و الگوهای تعامل افراد
-
family-style service, German style, family service
پذیرایی خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شیوهای از پذیرایی که در آن غذا یکجا در ظروف بزرگ بر روی میز گذاشته میشود و مهمانان خودشان غذا را میکشند
-
بهبود خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← خودیابی خانواده
-
blended family
خانوادۀ آمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] یک واحد خانوادگی متشکل از والدینی که هر دوی آنها از روابط پیشین خود فرزندانی تحت تکفل خویش دارند متـ . خانوادۀ بازساخته reconstituted family
-
reconstituted family
خانوادۀ بازساخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] ← خانوادۀ آمیخته
-
joint family
خانوادۀ پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] خانوادهای که در آن شماری از اعضای تباری یکسویه در کنار یکدیگر همراه با همسران و فرزندانشان در خانهای واحد و تحت اقتدار یکی از اعضای گروه زندگی میکنند
-
multigene family
خانوادۀ چندژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← خانوادۀ ژنی
-
domain family
خانوادۀ حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] مجموعهپروتئینهایی که ازلحاظ ساختاری و عملکردی، متنوع، اما در بخشی از توالی مشترک هستند و این اشتراک نقش ساختاری و عملکردی خاصی به آنها میدهد
-
family therapy
خانوادهدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی برای حل مشکلات روانشناختی اعضای یک خانواده و روابط و الگوهای رفتاری آنها