کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خال گُوشتى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
poikilitic texture
بافت خالخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافت سنگ آذرینی که در آن دانههای کوچک یک کانی بهطور نامنظم در بلور بزرگتر و بیوجه کانی دیگری پخش شدهاند
-
pin-hole/ pin hole, dead centre
چشم خال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مرکز خال
-
gold, bull's-eye, bull 1
خال 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کوچکترین دایرۀ هممرکز هدفبرگ که به رنگ زرد است
-
nevos
خال 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هرنوع تغییر رنگ مشخص و مادرزادی در پوست
-
sapling 1
خال 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درخت جوانی بزرگتر از شَل و دارای قطرِ برابر سینۀ حداکثر ده سانتیمتر که شاخههای پایین خود را از دست داده باشد
-
tack weld
خالجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] هریک از جوشهای کوچک فاصلهدار برای همراستا نگاه داشتن قطعات در حین جوشکاری اصلی
-
sapling 2
خالگروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مجموعهای از درختهای جوان که قطرِ برابر سینۀ آنها حداکثر ده سانتیمتر باشد
-
blotch
خاللکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخش وسیع تغییررنگیافته یا مرده بر روی اندامهای گیاه
-
spotlight, follow spotlight
خالنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور شدید و متمرکزی که بهطور موضعی برای جلب توجه بیننده قسمتی از صحنه را روشن میکند
-
Numenius tenuirostris
گیلانشاه خالدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ آبچلیکیان و راستۀ سلیمسانان با منقار کاملاً سیاه و نوک باریک و نوکتیز
-
Phoca vitulina
فک خالدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ فکیان و راستۀ گوشتخوارسانان که پوست آنها لکههایی تیرهتر از رنگ اصلی بدن دارد
-
speckled snow mould/ speckled snow mold
کپک برفی خالدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کپک برفی ناشی از گونههای تیفولا (Typhula) که در آن سختینههای (sclerotium) قارچ در لابهلای جُلینه یا در بافت گیاه آلوده به وجود میآید
-
Polysticta stelleri
اردک خالدار استلر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ اردکیان و راستۀ غازسانان با جثهای نسبتاًً کوچک و منقاری کوچک با قاعدۀ ضخیم و نسبتاًً خمیده
-
genital herpes
تبخال تناسلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] یکی از عفونتهای شایع منتقلشونده از راه تماس جنسی که عامل آن ویروس اچ. اس. وی است و سبب درد و خارش و زخم در ناحیۀ تناسلی میشود
-
Aquila clanga
شاهباز خالدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ عقابیان و راستۀ شاهینسانان که پرهای پرواز آنها تیره یا دارای سایهای روشنتر از دیگر پرهاست و رنگ بخشهای زیرین و بالایی بدن آنها در پرندۀ بالغ قهوهای تیره است