کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار در پای شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
spike 2
خار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] نوعی برجستگی بر روی سطح ذرۀ ویروسی
-
spine
خار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] برگی نوکتیز یا بخشی نوکتیز از برگ که شامل دُمبرگ یا رگبرگ اصلی یا رگبرگ دومین یا برگچه یا گوشواره است
-
spur, bone spur
خار استخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ← استخوانرُست
-
rudder pintle, pintle
خار لولای سکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قلاب یا میلهای بر روی سکان که به پایۀ لولای سکان نصب میشود و نقش لولا را برای سکان دارد
-
جستوجو در متن
-
well-leg cast
گچ پای سالم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که برای محدود کردن حرکت بیمار یا ایجاد کشش در پای مقابل به پای سالم گرفته شود
-
goofy footer, goofy
چپپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهبرفسُری که برخلاف معمول، پای راست خود را در جلوی تختهبرف و پای چپ را در عقب آن قرار میدهد
-
regular footer, regular
راستپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهبرفسُری که پای چپ خود را در جلو و پای راست را در عقب تختهبرف قرار میدهد
-
pie filling
پُرکنندۀ پای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مواد آمادهشدۀ شیرین یا شور، مانند میوه و گوشت و سبزی و ادویه که در داخل پای میگذارند
-
proluvium
سیلرُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوبی غیریکنواخت که براثر شستوشوی مواد خردشده با سیلاب، در پای دامنهها انباشته میشود
-
chin bubble
حباب چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حبابی شیشهای که در زیر پای خلبان و در چانۀ هواگَرد، معمولاً بالگَرد، قرار دارد
-
absentee voting
رأیدهی غایبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] شرکت در انتخابات بدون حضور در پای صندوق رأی، به دلایل مجاز
-
Telemark skiing, free-heel skiing
برفسُری پاشنهآزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] شیوهای در برفسُری که در آن پاشنۀ پای جلو همچنان بر روی برفسُره قرار دارد درحالیکه پای عقب خم میشود بهنحویکه پاشنۀ آن از برفسُره فاصله میگیرد متـ . اسکی پاشنهآزاد
-
duplicate 1
دوتا شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تکرار شدن یک قطعۀ ژنی در یک فامتن
-
rudder bar
میلۀ سکان عمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] میلۀ لولاداری در مرکز سکان عمودی که فرمانهای پای خلبان را به سکان عمودی منتقل میکند