کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حِزْبَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
governing party, ruling party
حزب حاکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] در نظام مجلسی، حزبی که با کسب بیشترین آرا در انتخابات بهتنهایی یا در قالب ائتلاف، مسئولیت ادارۀ دولت را در دست میگیرد
-
dominant party
حزب غالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] در نظام مجلسی، حزبی که در طی سالیان متمادی بهتنهایی یا در قالب ائتلاف، مسئولیت ادارۀ دولت را در دست داشته است
-
political machine, party machine
حزبگردانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] گروهی منسجم از اعضای وفادار و فعال و گاه تماموقت یک حزب که برای جمعآوری رأی و تحقق اهداف حزب فعالیت میکنند
-
antiparty parties
احزاب حزبستیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] احزابی که برای مخالفت با سیاستهای احزاب سنتی از قوانین مجلس سرپیچی میکنند و بر بسیج مردمی تأکید دارند
-
جستوجو در متن
-
deviationism
انحرافگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] گرایشی در درون حزب کمونیست به دور شدن از باورها یا سیاستهای حزب
-
ticket, slate
نامزدنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فهرست نامزدهای یک حزب در انتخابات
-
coalition government, coalition cabinet
دولت ائتلافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] هیئت وزیران متشکل از بیش از یک حزب
-
deviationist
انحرافگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کسی که از باورها و سیاست حزب دور شده است
-
Falange 1
فالانژ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] 1. اقلیت منسجم و افراطی در داخل حزب فاشیست اسپانیا که در دهۀ 1930 پا گرفت 2. عضو حزب فالانژ
-
fraction 1
جناح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستهای از اعضای یک حزب یا گروه سیاسی همفکر که برای دستیابی به هدفهای معیّن سیاسی، در مجالس قانونگذاری یا در درون یک حزب فعالیت میکنند
-
groundswell
شور سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] حمایت مشتاقانۀ اکثر مردم یا طرفداران و اعضای ردههای پایین یک حزب از خطمشی یا نامزد آن حزب
-
straight-ticket voting, straight-party voting
رأیدهی همگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی دادن به همه نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان
-
straight ticket
رأی همگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی به همۀ نامزدهای فقط یک حزب در یک یا چند انتخابات همزمان
-
policy
سیاست 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مسیری که حکومت یا دولت یا حزب برای تحقق اهداف خود تعیین و طی میکند