کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حومه شهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
commuter train
قطار حومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که روزانه مسافران بسیاری را بین مراکز تجاری و حومه یا سایر مراکز پرجمعیت جابهجا میکند
-
suburban bus, suburban coach
اتوبوس حومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که معمولاً فقط یک در، آن هم در جلو، دارد و فضایی برای بار ندارد و در مسیرهای نسبتاً طولانی با تعداد ایستگاههای کم به کار میرود
-
reverse commuting
حومهسفر معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حرکت در جهت عکس جریان غالب تردد در ساعت اوج
-
جستوجو در متن
-
urban survey, city survey
برداشت شهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] برداشت مربوط به یک شهر و حومۀ آن
-
inn
مهمانسرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی واحد پذیرایی، عمدتاً در حومۀ شهر، که غذا و نوشیدنی عرضه میکند و ظرفیت محدودی نیز برای اقامت دارد
-
circular service
خدمات چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خدمات اتوبوسرانی محلی که از طریق آن قسمتهای مرکزی شهر یا حومۀ آن به مسیرهای اصلی پرتردد متصل میشود
-
light rail transit, LRT
قطار سبک شهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی قطار برقی، دارای یک یا چند واگن، که در شهر یا حومه برای حمل مسافر در سطح خیابان یا حریم خاص به کار میرود متـ . قطار سبک