کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوزه ای بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
domain 1
حوزه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بالاترین رتبۀ رسمی در ردهبندی موجودات زنده
-
module 1
حوزه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در دستور زایشی، هریک از بخشهای مستقل و خودمختار ذهن یا زبان
-
constituency 1, election district, electoral district, precinct, ward, riding, electoral division, electoral area, polling district2, division 1
حوزۀ انتخاباتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] یک واحد جغرافیایی انتخاباتی که ساکنان آن به نامزدهای نمایندگی مجلس در همان واحد جغرافیایی انتخاباتی رأی میدهند
-
modular 1
حوزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به هریک از بخشهای مستقل و خودمختار ذهن یا زبان
-
apportionment, districting, legislative apportionment
حوزهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] تقسیمبندی کشور به حوزههای انتخاباتی بهگونهایکه در آن تناسب بین شمار کرسیهای نمایندگی و جمعیت رأیدهنده رعایت شود
-
antiferromagnetic domain
حوزۀ پادفِرّومغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای در داخل مادۀ پادفِرّومغناطیس که در آن گشتاورهای مغناطیسی پادموازیاند
-
traffic zone
حوزۀ شدآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هریک از تقسیمات محدودههای شهری برای مطالعات شدآمدی
-
annular domain
حوزۀ طوقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعۀ نقاط درونی یک طوق
-
ferroelectric domain
حوزۀ فِرّوالکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای در داخل مادۀ فرّوالکتریک که در آن قطبشهای خودبهخودی یکسان هستند
-
ferromagnetic domain
حوزۀ فِرّومغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای در بلور فِرّومغناطیسی که گشتاورهای مغناطیسی میکروسکوپی در آنجا همجهتاند
-
anchor berth
حوزۀ لنگراندازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فضا یا محدودهای در داخل رودخانهها یا آبراهها با عمق مناسب که در آنجا شناور میتواند بهطور ایمن در لنگر بماند
-
site-catchment analysis/ site catchment analysis, SCA
تحلیل حوزۀ معیشت محوطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در بازسازی معیشت ساکنان یک محوطه با شناسایی منابع طبیعی که در فاصلۀ حداکثر یک تا دو ساعت پیادهروی از آن محوطه قرار دارد
-
interzonal trip
سفر بینحوزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که مبدأ و مقصد آن در دو حوزۀ مختلف باشد
-
one-zone ride
سفر تکحوزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] استفاده از حملونقل عمومی در حوزۀ تکبها
-
intrazonal trip
سفر درونحوزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفری که مبدأ و مقصد آن در حوزهای واحد قرار داشته باشد