کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حل شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
solubility
حلپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] توانایی یک ماده برای تشکیل یک محلول با مادۀ دیگر
-
conflict resolution
حل تعارض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرایند پایان دادن به تعارض ازطریق تجدیدنظر در روابط طرفها بهگونهایکه اهداف آنها بدون تعارض محقق شود یا اهدافشان دیگر با هم تعارضی نداشته باشد
-
solute
حلشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مادهای که در یک حلاّل حل شود و تشکیل محلول دهد متـ . حلشونده
-
حلشونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← حلشده
-
solvable group
گروه حلپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
solubility curve
منحنی حلپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] خطی که غلظت یک ماده را در محلول سیرشده برحسب دما نشان میدهد
-
solubilization
حلپذیرسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایندی که در طی آن حلپذیری یک حلشونده با حضور یک حلشوندۀ دیگر افزایش مییابد
-
fault-plane solution, focal-mechanism solution
حل صفحۀ گسل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تعیین هندسۀ صفحۀ گسل و راستای لغزش بر روی آن بر پایۀ تحلیلِ نخستین جنبش امواج p یا دامنۀ امواج درونی و امواج سطحی
-
divide-and-conquer attack
حملۀ تقسیم و حل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی حمله که در آن کلید رمز با استفاده از وجود همبستگی بین خروجی تابع ترکیبکنندۀ رمز و شماری از مؤلفههای ورودی آن به دست میآید
-
soluble oil
روغن حلپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
-
solubility coefficient
ضریب حلپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] حجمی از گاز که میتواند در دما و فشار مشخصی در واحد حجم حلاّل حل شود
-
solubilizing agent
عامل حلپذیرساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] هر مادهای که به حلپذیری مواد کمک کند
-
associated-dissolved natural gas
گاز طبیعی همراه ـ حلشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز طبیعی که در مخازن نفت خام بهصورت گاز همراه (آزاد) و گاز حلشده وجود دارد
-
جستوجو در متن
-
consonant interval
فاصلۀ ملایم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ پایداری که نیاز به حل شدن ندارد