کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلاّلپوشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
solvation
حلاّلپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پوشاندن یونهای موجود در محلول با حلاّلی بهجز آب
-
واژههای مشابه
-
linear solvation energy relationships
روابط خطی انرژی حلاّلپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] معادلاتی که در آن با استفاده از پارامترهای حلاّل در وایازش خطی یا چندگانه اثر حلاّل بر روی ثابت سرعت یا ثابت تعادل یک واکنش نشان داده میشود
-
phosphating, phosphatizing
فسفاتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ایجاد پوشش فسفاتی بر روی قطعۀ فلزی
-
freeze-up
یخپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین
-
همپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← همپوشانی
-
chromizing
کرومپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نفوذ دادن کروم به لایۀ سطحی محصول فلزی
-
pulp capping/ pulp cap
مغزهپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] قرار دادن پوشش یا پانسمانی حاوی مواد تسکیندهنده بر روی مغزۀ بازشدۀ دندان
-
bit masking
بیتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نادیده گرفتن ارزش بیت در موقعیت معینی از یک رشتهبیت
-
resolvent set
مجموعۀ حلاّل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای عنصر x از یک جبر باناخِ مختلطِ یکهدار، مکمل طیف x
-
lyonium ion
کاتیون حلاّل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کاتیونی که از پروتوندار کردن مولکول حلاّل به دست میآید
-
cosolvent
کمکحلاّل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] حلاّلی که در یک فرایند شیمیایی به حلاّل اصلی افزوده میشود تا قدرت حلاّلیت آن را افزایش دهد
-
lyate ion
آنیون حلاّل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] آنیونی که از حذف پروتون از مولکول حلاّل به دست میآید
-
solvated
حلاّلپوشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ویژگی یونی که تعداد معینی حلاّل مانند الکل در فضای همآرایی خود داشته باشد
-
lyophilic, solvent loving
حلاّلدوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ویژگی مادهای که میل به حلاّل دارد