کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکت نیمه زمین گَرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
action 2
حرکت!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فرمان کارگردان برای آغاز رویداد صحنه
-
operating rod, throw rod
میلۀ حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] میلهای که تیغههای سوزن را به ماشین سوزن وصل میکند
-
movement area
منطقۀ حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از فرودگاه برای نشست و برخاست و خزش هواگرد که شامل پیشگاه و منطقۀ جولان هم میشود
-
kinetosis, kinesia
اختلال حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هرگونه اختلال ناشی از حرکت نامعمول
-
administrative movement
حرکت اداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حرکت سازمانیافتۀ نیروها و خودروها برای تسریع در حرکت و صرفهجویی در وقت و انرژی، هنگامی که خطر مداخلۀ نظامی دشمن در میان نباشد
-
running movement
حرکت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حرکت قطار در خط اصلی که با مجوز علامت اصلی صورت میگیرد
-
critical movement
حرکت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بیشترین حجم تردد، در هنگام سبز بودن چراغ در یک مسیر
-
running rail
ریل حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دو ریل خط آهن که با قرار گرفتن چرخهای قطار بر روی آنها امکان حرکت قطار فراهم میشود
-
kineplasty,kineplastics, plastic amputation
بازسازی حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دستکاری اندام ازطریق عمل جراحی بهنحویکه پس از آن توانبخشی و ترمیم حرکتی امکانپذیر باشد
-
akinetic
بیحرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فاقد حرکت؛ مربوط به بیحرکتی
-
kinetoscope
حرکتبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ابزاری برای تصویربرداری از حرکات بدن
-
kinetoscopy
حرکتبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تصویربرداری از حرکات بدن
-
conjunct motion
حرکت پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] حرکت از یک صدا به صدای مجاور در یک بخش (part)
-
حرکت تناوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← حرکت دورهای
-
mass wasting
حرکت جِرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جدا شدن خردهسنگها و مواد خاکی و حرکت آنها به سمت فروشیب براثر نیروی گرانش که ممکن است جابهجایی کند باشد، مانند خزش و جابهجایی تند، مانند سنگریزش