کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکت مخالف 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
contrary motion
حرکت مخالف 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] حرکت همزمان دو بخش (part) در دو جهت مخالف
-
واژههای مشابه
-
movement therapy
حرکتدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← رقصدرمانی
-
kinesics
حرکتشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مطالعۀ حرکت بدن بهعنوان بخشی از فرایند ارتباط
-
جستوجو در متن
-
counterclockwise
پادساعتگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ویژگی آنچه حرکت آن در جهت مخالف حرکت عقربههای ساعت است
-
upwind
پادبادسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] راستایی مخالف جهت حرکت باد متـ . پادباد
-
upstream 2
پادجریانسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] راستایی مخالف جهت حرکت شاره متـ . پادجریان 2
-
friction 1
اصطکاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیروی مخالف با حرکت نسبی دو سطح مادی در تماس با یکدیگر
-
retrograde depression
وافشار پسرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] وافشاری که درجهت مخالف شارشِ میانگین حرکت میکند
-
headwind, opposing wind
باد مخالف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی در خلاف جهت حرکت جسم متحرک نسبت به زمین
-
following limb
لبۀ دنبالهرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] بخشی از لبۀ قرص جِرم سماوی در سمت مخالف حرکت آن در آسمان
-
drag 1
پَسار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نیروی کُندکننده یا بازدارنده که در هنگام حرکت جسم در یک سیال، موازی مسیر و مخالف جهت حرکت جسم، بر آن اثر کند
-
electrophoretic effect
اثر الکتروکوچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] اثر بازدارنده بر حرکت مشخصۀ یک یون در یک محلول برقکاف براثر شیو پتانسیل که ناشی از حرکت یونهای محیط در جهت مخالف است
-
laser cooling
سرمایش لیزری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شیوهای برای کند کردن حرکت اتمها در باریکۀ اتمی، با تاباندن باریکۀ لیزر کوکشده در جهت مخالف