کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حد یخبرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
station limit
حد ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مرز بین ایستگاه و سیرگاه که دارای مدارهایی با نشانکها/ سیگنالهای الکتریکی متفاوت است
-
Balmer limit
حدِّ بالمِر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] گسستگی طیف یک ستاره یا کهکشان در 364/6 نانومتری
-
grazing line
حد چرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← حد سرچری
-
creep limit
حد خزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بیشینۀ مقاومت تنش تفریقی یک ماده در مقابل خزش قابلمشاهده
-
limit superior, superior limit
حد زبرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
limit inferior, inferior limit
حد زیرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
browse line, browsing level, high line
حد سرچری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] در یک تودۀ جنگلی با پوشش گیاهان چوبی، خط یا حدّی که چرندگان از برگها و سرشاخههای پایینتر از آن تغذیه میکنند متـ . حد چرا grazing line
-
speed limit
حد سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر یا حداقل سرعت مناسب برای بخشی از راه که قانون آن را تعیین میکند
-
catchability
حدّ صید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] میزان صید در یک زیستبوم تا حدی که به ذخایر آن لطمه نزند
-
diameter limit
حد قطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کمینه یا بیشینۀ قطر درختان که براساس آن درخت یا گِردهبینه اندازهگیری یا قطع یا بهرهبرداری میشود
-
elastic limit
حدِّ کِشسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حداکثر میزان تغییر شکل جسم کشسان، بیآنکه تغییر شکل دائمی در آن پدید آید
-
ecliptic limit
حدِّ گرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] بیشترین فاصلۀ زاویهای که خورشید یا ماه میتواند از یکی از گرههای مدار ماه، یعنی نقاط تلاقی با دایرهالبروج، داشته باشد تا گرفتِ ماه یا خورشید رخ دهد
-
terminal velocity
سرعت حد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سرعت ثابت جسمِ در حال سقوط وقتی که نیروی مقاومت محیط در برابر حرکت جسم، با وزن جسم که در جهت مخالف اثر میکند مساوی میشود
-
boundary 1
خط حد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی فرضی که ناحیۀ تحت پوشش هریک از یگانها را برای هماهنگیِ بهتر و جلوگیری از اختلال مشخص میکند
-
tread wear indicator, TWI
نشانگر حد رفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] زائدههایی در کف شیارهای رویه در عمق 2:32 اینچی که در صورت رفتگی آج تا آن عمق، تایر غیرقابلاستفاده میشود