کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حد ناقص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
oxygen saturation value
حد اشباع اکسیژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حداکثر غلظت اکسیژن محلول در تعادل با هوا، در سامانههای طبیعی، یا با اکسیژن خالص، در سامانههای تصفیۀ فاضلاب با اکسیژن، که به دما و فشار جزئی اکسیژن و شوری محلول بستگی دارد
-
flammability limit
حد اشتعالپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حدی که بالاتر از آن یا پایینتر از آن یک گاز سوختنی تبدیل به سوخت یا هوا میشود
-
upper tolerable intake level
حد بالای دریافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بیشترین مقدار دریافت روزانۀ مواد مغذی تاآنجاکه خطری برای سلامت عموم افراد جامعه نداشته باشد اختـ . حد UL
-
ecological limit
حد بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← ظرفیت تحمل 1
-
corrosion fatigue limit, corrosion fatigue strength
حد خوردگیـ خستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] حداکثر تنشی که یک فلز میتواند تحمل کند، بیآنکه براثر تنشهای متناوب و در شرایط مشخصی از خوردگی و تنش شکسته شود
-
diameter-class limit
حد ردۀ قطری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حد بالا یا پایین در یک ردۀ قطری
-
Schwarzschild limit
حدِّ شوارتسشیلد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] چگالی بحرانیای که اگر چگالی جسم از آن فراتر رود، جسم میرُمبد و به سیاهچاله تبدیل میشود
-
maximum number of travellers
حد مجاز مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] حداکثر مسافر مجاز که در پیشنهادها و قراردادهای مسافرتی قید میشود
-
minimum number of travellers
حد نصاب مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] حداقل مسافر مورد نیاز برای ارائۀ خدمات گردشگری که در قراردادهای مسافرتی و تأییدیههای ذخیرۀ جا قید میشود
-
firn limit
حد یخبرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← خط یخبرف
-
جستوجو در متن
-
hung start, false start
راهاندازی ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی راهاندازی که در آن موتور توربینی به گردش درمیآید، اما دور آن به حد پایدار نمیرسد
-
undercure
ناپختگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] حالتی از پخت که درجۀ آن کمتر از درجۀ حالت بهینه است و هنگامی ایجاد میشود که مدتزمان و دمای پخت کمتر از حد کافی باشد متـ . پخت ناقص