کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
limiting magnitude
قدر حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. قدر ظاهری کمنورترین ستاره که تنها به کمک ابزار نجومی مشاهده میشود 2. قدر کمنورترین ستارۀ مندرج در یک فهرست نجومی (astronomical catalogue)
-
limiting lye
قلیاب حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کمترین حد قلیاب که دیگر صابون در آن حل نمیشود
-
hudud crime
جُرم حدّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] تخطی از قوانین اسلامی که شامل جرایمی مانند سرقت و زنای محصنه و لواط و مصرف الکل است
-
central limit theorem
قضیۀ حدی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] قضیهای در نظریۀ احتمال مبنی بر بهنجار بودن توزیع حدی میانگین نمونهای تصادفی از متغیرهای مستقل و همتوزیع با وردایی/ واریانس متناهی از جامعهای دلخواه
-
limiting current density
چگالی جریان حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] بیشینهچگالی جریانی که در یک واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی بدون مزاحمتهایی مانند قطبش و دیگر پدیدههای ناخواسته میتوان به کار گرفت
-
limiting diffusion current density
چگالی جریان حدینفوذی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] اُفت شدید یونهای هیدروژن در سطح الکترود بهدلیل کاهش آهنگ نفوذ یونهای هیدروژن از محلول به سطح الکترود
-
limit ordinal
عدد ترتیبی حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عددی ترتیبی که مقدم بلافصل نداشته باشد
-
limiting viscosity number, intrinsic viscosity, Staudinger viscosity
عدد گرانرَوی حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] در اندازهگیری گرانرَوی محلولهای رقیق، حد گرانروی کاهیده و گرانرَوی لگاریتمی، زمانی که غلظت بسپار حلشونده بهسمت صفر میل کند
-
جستوجو در متن
-
closed disk
قرص بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قرصی که شامل همۀ نقطههای حدی خود باشد
-
asymptotic distribution
توزیع مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] صورت حدی (limit) توزیع احتمال وابسته به یک پارامتر، هنگامی که آن پارامتر بهحدی، معمولاً بینهایت، بگراید
-
frequency band 2
نوار بسامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] گسترۀ پیوستهای از بسامدها که بین دو بسامدِ حدی قرار دارد
-
ambient light
نور محیط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور فراگیری که صحنه را تا حدی روشن میکند و منبع آن دیده نمیشود
-
food fortification
غنیسازی غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] افزودن مواد مغذی به غذا بهحدیکه از میزان طبیعی آن بیشتر شود
-
infinite shear viscosity
گرانرَوی برشبینهایت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] مقدار حدی گرانروی در آهنگ برشهای خیلی زیاد