کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حباب واسطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bubble nucleus
هستۀ حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مرکز پیدایش حباب هوا در هنگام یخ زدن آب دریاچه یا تشکیل تگرگدانه یا تشکیل حباب بخار در هنگام جوشیدن آب
-
bubble chamber
اتاقک حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای ردگیری ذرات یوننده با عکسبرداری از حبابهای تشکیلشده در مسیر این ذرات
-
bubble effect
اثر حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تکرار اولین رسیدها و دیگر رویدادهای حاصل از چشمۀ لرزهای براثر تَپهای حباب
-
bubble bursting
پُکش حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایند ترکیدن حبابهای هوایی که براثر شکست موج به سطح دریا میرسند
-
bubble pulse
تَپ حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] رُمبشهای پیاپی حباب حاصل از چشمۀ لرزهای در آب متـ . پالس حباب
-
coincidence bubble
حباب انطباقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] حبابی که مرکزی شدن آن با انطباق تصاویر دو لبۀ آن بر هم مشخص میشود
-
chin bubble
حباب چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حبابی شیشهای که در زیر پای خلبان و در چانۀ هواگَرد، معمولاً بالگَرد، قرار دارد
-
bubbling agent
حبابزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مادهای که حباب تولید میکند
-
sparging
حبابسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] فرایند تزریق بخار یا گاز به محلول
-
replication bubble
حباب همتاسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] بخشی از دِنای در حال همتاسازی که با ریزبین الکترونی به شکل حبابی کوچک دیده میشود متـ . چشم همتاسازی replication eye
-
Bubble Nebula
سحابی حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابی پخشیدۀ کمنوری در صورت فلکی ذاتالکرسی
-
پالس حباب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← تَپ حباب
-
glass refining, fining
حبابزدایی شیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] فرایند زدودن حباب از شیشۀ مذاب در هنگام ساخت شیشه
-
bubbler
حبابساز 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ابزاری برای جذب آب حلشده در جریان گاز
-
sparger, perforated pipe distributor
حبابساز 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] نوعی ابزار پخشکن، بهصورت لولهای با سوراخهایی در فواصل معین، که در خشککنهای پاششی و تماسدهندههای مایعـ بخار و ستونهای پاشنده از آن استفاده میشود تا بخار را در مایع توزیع کند