کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جِز درآوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
pneumonectomy
ریهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] درآوردن ریه با جراحی
-
bow 3
کمانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] وسیلۀ به صدا درآوردن زههای سازهای کمانهای
-
bowing
کمانهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] به صدا درآوردن زههای سازهای کمانهای با کمانه
-
impulse control
مهار تکانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تحت اختیار درآوردن تکانههای جنسی و پرخاشگرانه
-
hysterectomy
زهدانبَرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] درآوردن زهدان با عمل جراحی
-
arpeggiation1, arpeggiate
چنگسانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] به صدا درآوردن متوالی نتهای یک آکورد به شیوۀ چنگسان
-
abdominal hysterectomy, abdominohysterectomy, celiohysterectomy, laprohysterectomy
زهدانبَرداری شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] درآوردن زهدان ازطریق ایجاد برشی در دیوارۀ شکم
-
actuation
فعالگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] روشن یا خاموش یا تنظیم کردن یا به حرکت درآوردن یک دستگاه
-
free aerophones
هواصداهای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از هواصداها که تولید صدا در آنها با به ارتعاش درآوردن هوای محیط صورت میگیرد
-
aero-towing, aerotow
یدککشی هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] استفاده از هواپیمای موتوردار برای یدک کشیدن و به پرواز درآوردن بادپَر
-
grand détaché (fr.)
منقطع بلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گونهای از اجرای منقطع که در آن زمانِ به ارتعاش درآوردن نت، بلندتر از اجرای منقطعِ معمولی است
-
petit détaché (fr.)
منقطع کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گونهای از اجرای منقطع که در آن زمانِ به ارتعاش درآوردن نت، کوتاهتر از اجرای منقطعِ معمولی است
-
whistle board
تابلوِ سوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تابلویی در کنار مسیر که به راهبر هنگام به صدا درآوردن سوت قطار را اطلاع میدهد
-
wind instruments
سازهای بادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از هواصداها که در آنها با به ارتعاش درآوردن هوای درون ساز ازطریق دَم یا بازدَم صدا ایجاد میشود
-
propulsion
پیشرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایند به حرکت درآوردن جسمی به طرف جلو براثر نیرویی که بر جسم وارد میشود