کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جَوَارِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
spatial association
همبود همجوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پیوستگی فرضی و نزدیک میان دو یا چند شیء یا عنصر باستانشناختی مبتنی بر همجواری فیزیکی آنها
-
adjoining rooms
اتاقهای همجوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاقهایی در مهمانخانه/ هتل که پهلوی هم قرار داشته باشند
-
cumulated double bonds, cumulative double bonds, twinned double bonds
پیوندهای دوگانۀ همجوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پیوندهای دوگانهای که دستکم سه کربن پشتسرهم را در یک ساختار به هم پیوند میدهند
-
جستوجو در متن
-
twin burial
تدفین همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفین همزمان دو جسد در دو گور همجوار با مرز مشترک
-
same-sex burial
تدفین همجنس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی تدفین دوتایی یا تدفین همجوار که در آن اجساد جنسیت یکسان دارند
-
byte
بایت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دنبالهای از ارقام دوگانی همجوار که معمولاً برای نمایش یک نویسه به کار میرود
-
decussate texture
بافت ضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ریزبافتی در سنگهای دگرگونی که در آن بلورهای همجوار بهصورت نامنظم و در جهتهای متقاطع قرار گرفتهاند
-
periglacial climate
اقلیم پیرایخساری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اقلیم ویژۀ مناطق کاملاً همجوار با کلاهک یخی یا یخسار قارهای
-
mortuary temple, funerary temple
معبد وداع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی معبد مصری که غالباً همجوار و پیوسته با آرامگاه سلطنتی بوده و مراسم تشیع و خاکسپاری فرعون در آنجا انجام میشده است
-
area of interest
منطقۀ توجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقۀ تحت فرمان فرمانده که متناسب با اهداف جاری عملیات است و منطقۀ نفوذ و مناطق همجوار آن را شامل میشود و تا خاک دشمن نیز گسترش مییابد
-
vestry, vestry-room
جامهخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فضایی باز یا بسته در داخل کلیسا یا در جوار نمازخانه یا هر فضای مذهبی دیگر که البسه و وسایل و ظروف مربوط به مراسم مذهبی در آن نگهداری میشود
-
acceleration lane
خط سرعتافزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خط عبور کمکی که در جوار آزادراه یا بزرگراه برای افزایش سرعت وسایل نقلیهای که میخواهند به خط عبور اصلی وارد شوند کشیده شود
-
deceleration lane
خط سرعتکاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خط عبور کمکی که در جوار آزادراه یا بزرگراه برای کاهش سرعت وسایل نقلیهای که میخواهند از خط عبور اصلی خارج شوند کشیده شود