کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوشآوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
boil-up/ boilup
جوشآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] جوشاندن خروجی پایینی برج برای بازگرداندن بخش تبخیریافته
-
واژههای مشابه
-
boil-up ratio
نسبت جوشآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] نسبت بخار جوشآوری به فراوردۀ پایینی برج
-
boil-up rate, through put
آهنگ جوشآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] مقدار حجمی بخار بازگشتی از جوشآور، از پایین به بالای برج، در واحد زمان
-
dependence potential
وابستگیآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] قابلیت یک ماده در ایجاد وابستگیهای دارویی یا جسمانی یا روانی در فرد متـ . اعتیادآوری addictive potential
-
sporulation
هاگآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] فرایند تشکیل و تکوین هاگ در اواوسیست (oocyst)
-
coppicing 1
جَستآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطع درختان پهنبرگ از نزدیک سطح زمین برای تولید جَست
-
collection 1
جمعآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] در اصلاح نباتات، گردآوردی تمامی انواع زراعی و غیرزراعی یا غیراهلی یک گونۀ خاص برای مطالعه
-
abuse liability
سوءمصرفآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] قابلیت یک ماده در ایجاد سوءمصرف
-
curing 3
عملآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا، کشاورزی- علوم باغبانی] [علوم و فنّاوری غذا] فراوری مواد غذایی برای نگهداری و بهبود طعم و رنگ، مانند دودی کردن، خشک کردن، نمکسود کردن و شور انداختن [کشاورزی- علوم باغبانی] مجموعۀ کارهایی که برای نگهداری و عرضه بر روی محصول انجام...
-
weld reinforcement
گُردۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فلز جوش مازاد بر مقدار لازم برای پر کردن شیار جوش
-
burn in 2
ماسهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] لایۀ نازک ذوبشده و چسبیدۀ ماسه به قطعۀ ریختگی که ظاهری براق و آبلهگون دارد
-
weld penetration, depth of fusion
نفوذ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فاصله بین سطح اولیه و عمیقترین محل ذوب فلز پایه
-
spot weld
نقطهجوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] هریک از جوشهای فاصلهداری که عموماً بهصورت دایره دیده میشود
-
weld metal
فلز جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فلزی در جوش ذوبی شامل بخشی از فلز پایه و فلز پرکننده که در حین جوشکاری ذوب میشود