کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمع شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
collective noun
اسم جمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اسمی با صورت مفرد که بر گروهی از افراد یا اشیا و غیره دلالت میکند
-
addition 1
جمع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملی برای ترکیب دو عنصر در مجموعهای با ساختار مشخص که مهمترین خاصیت آن جابهجایی است
-
collectivity1
جمع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مجموعهای از افراد
-
collection 1
جمعآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] در اصلاح نباتات، گردآوردی تمامی انواع زراعی و غیرزراعی یا غیراهلی یک گونۀ خاص برای مطالعه
-
collectivity2
جمعبودگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] وضعیتی که در آن جمع یا گروهی از افراد یک کل را تشکیل دادهاند
-
algebraic addition
جمع جبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جمع دو یا چند عدد با ملاحظۀ علامت مثبت یا منفی آنها
-
adder
جمعزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مدار الکترونیکی رقمی برای انجام عمل جمع
-
collectivist1
جمعگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فردی که قائل به جمعگرایی است
-
collectivist2
جمعگرایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مربوط به جمعگرایی
-
collectivism
جمعگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گرایشی نظری یا عملی مبنی بر لزوم جمعی یا دولتی کردن مالکیت بر ابزارهای تولید و توزیع و واپایش آنها
-
social drinking
جمعنوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نوشیدن غیرافراطی الکل، بهمنظور همرنگی و همبستگی در جمعهای دوستانه
-
summand
جمعوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هریک از اشیای ریاضی که عمل جمع بر روی آنها انجام شود
-
collection site
محل جمعآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مکانی که نمونههای ذخایر وراثتی از آنجا تهیه میشود
-
folded anchor
لنگر جمعشو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی لنگر کوچک قابلحمل که پنجههای آن به طرف تنۀ لنگر جمع میشود
-
collection routes
مسیرهای جمعآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مسیرهای مشخصشده برای جمعآوری پسماند