کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
additive group
گروه جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی که عمل آن جمع است
-
collective consumption
مصرف جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] آن دسته از خدمات اجتماعی نظیر آموزش و بهداشت و حملونقل انبوه که شامل حال جمع کثیری از مردم میشود و منبع بزرگی برای بازتولید نیروی کار محسوب میشود
-
additive identity
همانی جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عنصر e در یک دستگاه ریاضی با یک عمل جمع با نماد + ، بهطوریکه برای هر عنصر x از آن دستگاه، e+x=x+e=x
-
collective action
کنش جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] کنشی که براساس اشتراک نظر اعضای یک جمع یا گروه یا اکثریت آنها صورت پذیرد
-
collective pitch, collective stick, collective-pitch lever
گامجمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] یکی از فرمانهای پرواز بالگَرد که بهطور همزمان زاویۀ گام تیغههای ملخ را تغییر میدهد
-
collective transition
گذار جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گذاری که در آن هستۀ یک اتم از حالت جمعی به حالت دیگر میرود
-
mass grave
گور جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که حاوی بقایای درهمریختۀ چند جسد یا بخشهایی از اجساد و گاه چند جسد کامل باشد
-
collective conscience
آگاهی جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نظامی اخلاقی و اجتماعی شامل احساسات و باورها و ارزشهای مشترک میان افراد جامعه که خارج از اختیار فرد و همچون نیرویی مستقل بر او تأثیر میگذارد
-
community cloud
اَبر جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] زیرساخت اَبری مشترک میان چند سازمان و فرد دارای منافع و نیازهای مشترک
-
mass communication
ارتباط جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] برقراری ارتباط و انتقال اخبار و اطلاعات به تمام یا جمع کثیری از مردم در جامعه ازطریق رسانههای جمعی
-
mass burial
تدفین جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفینی که در آن چندین جسد بهصورت نامنظم دفن شده باشد
-
additive function
تابع جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که عمل جمع را حفظ کند، یعنی همواره (y)f(x+y) = f(x)+f
-
additive functional
تابعک جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعکی که عمل جمع فضای بُرداری را حفظ میکند
-
additive functor
تابعگون جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
collective crystallization
بلورش جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تجمع ریزدانهها یا بلورکهای بلور برای تشکیل دانههای درشتتر