کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزر ومد ایجاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
synchronize
همزمان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] ایجاد کردن زمانبندی مشترک میان فرستنده و گیرنده
-
decanting
سرریز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] عمل ریختن مایع بدون ایجاد اختلال در رسوب زیرین
-
mirror 3
آینه کردن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ایجاد وبگاهی بهعنوان نسخهبدل یک وبگاه دیگر
-
dipping 2
غوطهورسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] غوطهور کردن قطعه در حمام مذاب یا مایع دیگر بهمنظور ایجاد پوشش فلزی
-
parboiling
نیمپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] حرارت دادن مادۀ غذایی برای ایجاد بعضی از خصوصیات مطلوب در آن بیآنکه کاملاً پخته شود
-
cut splice
همباف شکافدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] همبافی برای همباف کردن دو سر طناب بهمنظور ایجاد شکاف در میان طناب
-
well-leg cast
گچ پای سالم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که برای محدود کردن حرکت بیمار یا ایجاد کشش در پای مقابل به پای سالم گرفته شود
-
goniotomy, Barkans operation
گوشهشکافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عمل جراحی برای کم کردن فشار داخل چشم ازطریق ایجاد شکاف در مجاری اِشْلِم (Schlemms Canals)
-
jammer 1
اختلالگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وسیلهای که برای ایجاد نشانکهای غیرمطلوب در دستگاه گیرنده یا مختل کردن ارتباط به کار میرود
-
mirroring
آینه کردن 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ایجاد وبگاهی بهعنوان نسخهبدل یک وبگاه دیگر برای کاهش شلوغی شبکه یا سهولت دسترسی به وبگاه اصلی
-
bone block
استخوانبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] تکهاستخوانی که برای ایجاد محدودیت حرکت مفصل یا پیوند استخوان یا پر کردن حفرههای استخوان به کار میرود
-
sand hump
تپۀ شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
-
tamping 2
زیرکوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرایند متراکم کردن پارسنگ در زیر ریلبند برای ایجاد ظرفیت باربری و حفظ تراز هندسی خط آهن
-
deterrence program
برنامههای بازدارندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] برنامههایی مبتنی بر منصرف کردن فرد از انجام رفتاری خاص بهویژه با ایجاد ترس از مجازات و وضع قوانین جزایی
-
dietary modification, diet modification
تعدیل رژیم غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ایجاد تغییراتی در رژیم غذایی با هدف کم کردن نشانهها یا عوارض یک بیماری یا درمان آن