کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزء به جزء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
integration by parts
انتگرالگیری جزءبهجزء
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] روشی در انتگرالگیری که در آن از فرمول مشتق حاصلضرب دو تابع استفاده میشود
-
meronym
جزءواژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژهای دال بر یکی از اجزای تشکیلدهندۀ یک پدیده که با واژۀ دال بر کل آن رابطۀ معنایی دارد
-
مجاز جزءبهکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← جزءواژگی
-
fractional distillation
تقطیر جزءبهجزء
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جداسازی اجزای محلول با تقطیر متـ . تقطیر برخشی
-
جستوجو در متن
-
variance component
مؤلفۀ وردایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در تجزیۀ واریانس مجموعهای از دادهها به چند جزء، هر جزء قابلاستناد به منبعی معین متـ . مؤلفۀ واریانس
-
membrane partition coefficient, membrane distribution coefficient
ضریب توزیع غشا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] نسبت غلظت تعادلی یک جزء در غشا به غلظت تعادلی همان جزء در فاز بیرونی و در تماس با سطح غشا
-
best boy
برقیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که جزء گروه فیلمبرداری است و به برقکار کمک میکند
-
branch point 1, junction point
نقطۀ شاخگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطهای در مدارهای الکتریکی که در آن دو یا چند رسانا یا جزء مدار به هم میپیوندند
-
fractal 1
بَرخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ساختاری هندسی متشکل از اجزایی که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید
-
clavate
گرزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با عناصر چماقشکل که به هر جزء آن گرز (clava) گفته میشود
-
power output, output power
توان خروجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژیای که در واحد زمان از هر تقویتکننده به جزء دیگری از مدار، مانند بلندگو، میرسد
-
endophilicity
دروندوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تمایل ساختاری یک جزء یا کل یک مولکول به نفوذ یا باقی ماندن در یک فاز
-
abundant number, superfluous number
عدد زائد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عدد صحیح بزرگتر از یک که مجموع همۀ مقسومعلیههای مثبت آن به جزء خودش، از آن بیشتر باشد
-
mucin
لیزینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. ترکیبات پروتئینداری که اصلیترین جزء سازندۀ لیزابه هستند 2. ترکیباتی که از اتصال قندها به سایر مواد حاصل میشوند