کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبهۀ همرسی سرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
Algieba
جبهه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارۀ دوتایی شامل یک غول از ردۀ ک1 با قدر 2/6 و یک غول از ردۀ جی7 با قدر 3/5، واقع در فاصلۀ تقریبی 76 سال نوری از زمین که با تناوبی تقریباً 600 ساله دور یکدیگر میگردند
-
front
جبهه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ گذر بین دو تودۀ هوا با چگالیهای مختلف
-
equatorial front
جبهۀ استوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← جبهۀ درونحارّهای
-
diffuse front
جبهۀ پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای که تغییرات دما و سمت و سرعت باد در دو سوی آن ضعیف است
-
dry front
جبهۀ خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← خط خشک
-
frontogenetical/ frontogenetic
جبههزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مربوط به جبههزایی
-
frontogenesis
جبههزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. شکلگیری اولیۀ یک جبهه یا منطقۀ جبههای 2. عموماً افزایش گرادیان افقی خواص تودههوا، بهویژه چگالی آن و گسترش سیماهای مربوط به میدان باد که یک جبهه را مشخص میکند
-
frontolysis
جبههزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. واپاشی یک جبهه یا منطقۀ جبههای 2. عموماً کاهش گردایان افقی خواص تودههوا، بهویژه چگالی آن و واپاشی سیماهای میدان باد مربوط به جبهه
-
coastal front
جبهۀ ساحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ جبههای میانمقیاس کمعمق، نوعاً کمتر از یک کیلومتر، همراه با تغییر آشکار راستای چرخندی باد و تباین شدید گرما
-
warm front
جبهۀ گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبهۀ ناهمرسیده یا بخشی از آن که به گونهای حرکت میکند که هوای گرمتر جانشین هوای سردتر میشود
-
wave front
جبهۀ موج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خط یا سطح پیوستهای که در هر لحظه وضعیت نوسانی تمام نقاط آن یکسان باشد
-
weathering front
جبهۀ هوازدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] میانای سنگ هوازده و سنگ بدون هوازدگی
-
ice front, table iceberg1, barrier iceberg
جبهۀ یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دیوارۀ رو به دریای لبۀ صخرهگونۀ رَفیخ یا دیگر یخسارها
-
frontal occlusion
همرسی جبههای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] ← همرسی
-
warm-front wave
موج جبهۀ گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سامانهای کمفشار که در امتداد جبهۀ گرم گسترش مییابد