کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
food restoration
جبران غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] افزودن مواد مغذیای که در طی فراوری غذا از دست رفتهاند
-
pad time, make up time, premium time
زمان جبران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی زمان مجاز بیکاری که در آن راننده حتی اگر کار نکرده باشد، حداقل دستمزد را دریافت میکند
-
image-motion compensation, IMC, forward-motion compensation, FMC
جبران کشیدگی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] بیحرکت نگهداشتن تصویر در صفحۀ کانونی دوربین در ضمن حرکت نسبی دوربین و شیء، برای جلوگیری از تارشدگی تصویر
-
isostatic compensation
جبران همایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فرایندی که در آن سنگکرۀ زمین برای برقراری توازن میان واحدهایی با جِرم و چگالی متفاوت سازوکاری تنظیمی دارد متـ . تعدیل همایستایی isostatic adjustment
-
protection and indemnity club, P and I club, pandi club, protection and indemnity association
انجمن حمایت و جبران خسارت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] انجمنی متشکل از مالکان کشتیها برای حمایت از آنان و جبران خساراتی که بیمههای دریایی عادی آنها را نمیپردازند
-
جستوجو در متن
-
isostatic adjustment
تعدیل همایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← جبران همایستایی
-
stoppage time
وقت تلفشده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] وقتی که برای جبران زمان تلفشدۀ بازی به وقت قانونی آن افزوده میشود
-
delay equaliser/ delay equalizer, phase corrector, phase-delay equaliser/ phase-delay equalizer
یکسانساز تأخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شبکهای اصلاحی که برای جبران اثرات تأخیر اعوجاجی به کار میآید
-
inarching
چوپیوند اتصالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی چوپیوند مجاورتی که برای جبران ریشههای ازبینرفته به کار میرود
-
lee helm
سکان به بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمانی که براساس آن سکان را برای جبران انحراف به طرف بادپناه حرکت میدهند
-
reuse
بازمصرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] استفادۀ مجدد از مواد برای جبران کمبود یا صرفهجویی
-
guiding
رهگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] عمل تنظیم دقیق تلسکوپ برای جبران خطاهای ردگیری
-
contingency reserve
اندوختۀ پیشایندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مقداری پیشایندی برای جبران تغییرات در گستره یا کیفیت کار
-
equalisation/ equalization
یکسانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند کاستن اعوجاج در مسیرهای انتقال با استفاده از افزارههای جبرانساز