کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای در دیده دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
interleaving
جایدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند ادغام قسمتهایی از چند پیام جداازهم روی یک خط انتقال، با نظمی خاص
-
permutation
جایگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] 1. آرایهای مرتب از همه یا بخشی از یک مجموعهاشیا 2. تابعی یکبهیک از یک مجموعه به روی خودش
-
permutation group
گروه جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی متشکل از جایگشتهایی از یک مجموعۀ مفروض با عمل ترکیب جایگشتها
-
permutation group, substitution group
گروه جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی که اعضای آن جایگشت هستند و عمل ضرب آن ترکیب جایگشتهاست
-
null-homotopic map
نگاشت همجای پوچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نگاشت پیوستهای که با یک نگاشت ثابت همجا باشد
-
permutation representation of a group
نمایش جایگشتی گروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← نمایش جایگشتی
-
permutational isomerization
همپارش جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← خودهمپارش
-
permutation tests
آزمونهای جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] ردهای از آزمونهای توزیعآزاد، بر این پایه که همۀ ترتیبهای ممکن یک نمونۀ تصادفی n تایی، دارای احتمالی برابر با 1/ !n هستند
-
address field, champ de l'adresse (fr.)
جای درج نشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات - پست] محلی مستطیلشکل بر روی پاکت پُستی که نشانی گیرنده و فرستنده بر روی آن درج میشود
-
cyclic permutation, circular permutation, cycle permutation
جایگشت دوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جایگشتی از یک مجموعۀ مرتبِ نمادها که نماد اول را به نماد دوم، دوم را به سوم، ... و آخر را به اول میفرستد
-
even permutation
جایگشت زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جایگشتی که بهصورت حاصلِضرب تعداد زوجی از ترانَهِشها نوشته شود
-
odd permutation
جایگشت فرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جایگشتی که بهصورت حاصلِضرب تعداد فردی از ترانَهِشها نوشته شود
-
جستوجو در متن
-
nutritionist
تغذیهشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] فردی که در علم تغذیه آموزش دیده یا در آن تخصص داشته باشد
-
amaurosis
پیکوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی کوری که در آن هیچ ضایعۀ نمایانی در چشم دیده نمیشود