کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جان نواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bodyguard
جانپاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محافظ شخصی
-
wheel web, wheel plate
جان چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت اتصال بینِتوپی و طوقۀ چرخ در چرخهای یکتکه
-
rail web
جان ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخش عمودی ریل که بین کلاهک و پایۀ ریل قرار دارد
-
hardy
جانسخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ویژگی فردی که توانایی مقاومت در برابر تغییرات غیرمنتظرۀ زندگی را دارد
-
hardiness
جانسختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] توانایی شخص در سازگاری با تغییرات غیرمنتظره در زندگی روزمره و مهار آنها
-
bolster web, bolster diaphragm
جان گهواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] صفحههای فولادی که بهصورت قطعات عمودی پُرکننده بین صفحههای بالایی و پایینی قرار میگیرد
-
abiotic pollinator
گردهافشان بیجان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] عواملی مانند آب و باد و گرانش که موجب انتقال دانۀ گرده از بساک به کلاله شود
-
wheel peener
کوبۀ جان چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی برای ایجاد تنش فشاری بر روی سطح جان چرخ
-
defilade
جانپناه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مانعی مانند تپه یا پشته برای حفاظت در مقابل دیدبانی و آتش دشمن
-
clearance bay, nitch
جانپناه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرورفتگی در دیوار تونل بهمنظور تأمین فضای ایمن برای کارگران در هنگام عبور قطار
-
clearance platform
جانپناه پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازهای عرشهمانند و کوچک، متصل به پلهای بدون پیادهرو، بهمنظور تأمین فضای لازم برای پناه گرفتن کارگران در هنگام عبور قطار
-
deep beam
تیر جانبلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری که ارتفاع جان آن نسبت به تیرهای معمولی زیاد است
-
still-life/ still life, nature morte (fr.)
طبیعت بیجان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] 1. مجموعهای از اشیای بیحرکت مانند ظرف و لباس و گل 2. اثر هنری خلقشده از مجموعۀ اشیای بیحرکت