کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
valet
جامهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که مسئول جمعآوری و شستوشوی لباسهای کثیف مهمانان و کارکنان مهمانخانه/ هتل است
-
vestry, vestry-room
جامهخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فضایی باز یا بسته در داخل کلیسا یا در جوار نمازخانه یا هر فضای مذهبی دیگر که البسه و وسایل و ظروف مربوط به مراسم مذهبی در آن نگهداری میشود
-
costumer, wardrobe master
جامهدار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که مسئولیت آمادهسازی و نگهداری و پوشاندن لباس بازیگران را در سر صحنۀ فیلمبرداری بر عهده دارد
-
vestryman, vestrywoman
جامهدار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] عضوی از جامهخانۀ کلیسا یا نمازخانه
-
جستوجو در متن
-
grave-cloth, burial cloth
گورجامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پارچه یا جامهای که برای پوشاندن جسد در هنگام تدفین به کار میرود
-
costume supervisor
ناظر لباس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که رابط میان طراح لباس و جامهداران سر صحنه است
-
uniform, uniforme (fr.)
همسانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جامۀ همسان و همرنگ که معمولاً متعلق به گروه شغلی یا آموزشی خاص باشد